به گزارش دامپزشک، چند هفته پیش داستان یک نهنگ که دلفینی معلول و ناقص را تر و خشک میکرد و به نوعی به سرپرستی گرفته بود مثل بمب در اینترنت ترکید. این موضوع که تا بحال فقط میشد در کارتونهای شرکت دیزنی آن را متصور شد تعجبها را برانگیخته است.
اما کارشناسان میگویند که پستانداران دریایی تنها حیواناتی نیستند که روابط عجیبی از این نوع را شکل دهند.
جنی هالند، کارشناس و نویسنده کتاب «دوستیهای غیرمعمول» میگوید:«چنین فرزند خواندگیهایی بین حیوانات اهلی نسبتاً رایج است و گهگاه در طبیعت وحشی هم یافت میشود.»
طبق نظر هالند، از نمونههای دیگر میتوان سگی را مثال زد که چنان از یک یچه موشخرما نگهداری میکرد که انگار خودش او را زاییده باشد. یا میمونهای داخل قفس که با گربهها مثل نوزادانشان رفتار میکردند و همچنین سگی که از یک بچه جغد مراقبت میکرد.
در کتاب بعدی او با نام «عشقهای غیرمعمول» که در حال چاپ است هالند نمونههای دیگری که به چشم دیده را هم ذکر کرده است که عبارتند از سگی خالدار که از گوسالهای که بر حسب اتفاق،خالهایی شبیه خودشان داشت را به فرزندی گرفته بود،بزی که به یک بچه زرافه یاد میداد تا از پس کارهایش بربیاید و مرغی که روی توله سگهای مراقب مرغدانی مینشست تا آنها را گرم نگه دارد.
چرا حیوانات این کار را میکنند؟
چه چیزی باعث میشود تا حیوانات به حمایت از حیوانات دیگر تمایل داشته باشند؟
هالند که یکی از نویسندگان مجلهی نشنال جئوگرافیک هم هست در جواب این سوال میگوید:«ای کاش میتوانستم وارد ذهن این حیوانات بشوم و این سوال را بپرسم!ولی خب حداقل میتوانیم بر اساس آنچه در مورد ذهن حیوانات و ذهن خودمان میدانیم،حدسهایی بر پایه علم داشته باشیم.»
برای مثال میدانیم که حیوانات به طور غریزی حیوانات گونهی خودشان(آنهایی که خودشان نزاییدهاند) را حمایت میکنند.
«حیوانات از نوزادان دیگر حیوانات مراقبت میکنند و کمکشان میکنند تا زنده بمانند و از این همین رو خصوصیات DNA برایشان اهمیتی ندارد.بنابراین فکر میکنم که میل شدیدی باید در میان باشد تا باعث شود که به دیگر حیواناتی که احتیاج به مراقبت دارند کمک کنند.اگر آن حیوان از خودشان نباشد شاید کمی از این حس مراقبت کم شود اما نوع آن مشابه است.»
رفتارشناسان حیوانات اعتقاد دارند که منافع مشترک هم می تواند یکی از دلایل باشد.برای حفظ یک رابطه،هر دو طرف به نحوی دنبال نفع بردن هستند.اما اینکه نفع و منافع را چطور معنا کنیم مسئلهای دیگر است.در خیلی از موارد،تا جایی که در روابط اجتماعی سنگینی رقابت یا تهدید حس نشود در آن رابطه نفع وجود دارد.
مثلاً اضافه شدن یک شخص به یک گروه میتواند به به دست آوردن غذا یا امنیت بیشتر کمک کند که احتمالاً در مورد آن دلفین معلول همین مورد صدق میکند.چون اگر هرکدام نتوانند در کارها کمک کنند دیگران اجازه نمیدهند درکنارشان بماند.
چنین روابطی اکثراً زمانی رخ میدهد که یک مادر حامی،حیوان نوزاد و یتیمی را مورد حمایت قرار دهد.
مادرانی که به تازگی زایمان داشتهاند رغبت بیشتری به این کار دارند چون به دلیل زایمان،دارای میزان زیادی هورمون اکسی توسین هستند که دلبستگی و میلشان را زیاد میکند.
در طول این زمان اگر مادری بچهای را بپذیرد در آن رابطه وابستگی به وجود میآید و میتوان گفت که رابطهای به نفع هردویشان شکل میگیرد.
اما این مادران از یک حیوان بالغ و ناآشنا حمایت نمیکنند چون ممکن است تهدیدی برای بچهی خودشان به حساب بیاید.
همدردی از نوع حیوانی؟
هالند اضافه میکند که خیلی از حیوانات خصوصاً پستانداران حس همدردی دارند و ممکن است که به کمک دیگری بروند تا او را از درد،گرسنگی یا تنهایی نجات دهند.پستانداران هم در رابطه با احساسات،ساختار و سیستم مغزی مشابه انسان دارند پس چنین مسائلی نمیتواند عجیب باشد. این مسائل دیدگاه جدیدی از حیوانات را به ما میدهد.خیلی از مواقع ما اعتبار چندانی برای حیوانات قائل نیستیم و از پیچیده بودن،فکر کردن و احساسی و نگران شدن آنها خبر نداریم.