به گزارش «سرویس دام، طیور و آبزیان» «ماکی دام - پایگاه خبری صنعت دام، طیور، آبزیان و حیوانات خانگی»؛ در حالی که دامپروری به طور مرتب توسط انجمنهای حقوق حیوانات مورد انتقاد قرار میگیرد، ژان پیر دیگارد، انسانشناس، تاریخچه اهلی کردن که یک رابطه قدیمی و پیچیده بین انسان و حیوانات است را دنبال میکند.
سه شنبه 11 ژوئن 2019: تصاویر تکاندهنده، گرفته شده در مزرعهای با 185000 مرغ در بریتانی، توسط انجمنی در فرانسه پخش میشود. هدف: گزارش تخلف اقدامی جدید که گواه اهمیت روزافزون به موضوع رفاه حیوانات است.
با این حال، این رویدادهای جاری واقعیت پیچیدهتری را پنهان میکنند و این موضوع آخرین کتاب انسانشناس ژان پیر دیگارد با عنوان «حیوانگرایی ضد انسانیت است» میباشد. مصاحبه با این متخصص اهلی کردن ایدههای از پیش شکل گرفته در مورد روابط ما با حیوانات را متزلزل میکند.
- اهلی کردن رفتار حیوانات را تغییر داد، اما به گفته شما، بر رفتار انسانها نیز تأثیر گذاشت.
ژان پیر دیگارد: من در دهه 1980 به اهلی کردن حیوانات علاقهمند شدم. تا آن زمان، این موضوع عمدتاً توسط باستانشناسان و جانورشناسان مورد مطالعه قرار میگرفت. با این حال، از دیدگاه انسانشناسی، این موضوع، درسهای زیادی در مورد رفتار انسان به ما میآموزد.
منشاء اهلی شدن لحظهای حیاتی در انسانسازی است. تقریباً همزمان با آغاز کشت گیاهان اتفاق میافتد و نشاندهنده گذار از شکار به کشت و تولید است. چندین موج اهلی شدن هربار در ارتباط با نیازهای جدید انسان رخ میدهد. اول، سگ، حدود 10000 سال قبل از میلاد مسیح، احتمالا به دنبال همکاری بین انسان و گرگ برای شکار؛ سپس خوکها و علفخواران (گاو، بز، گوسفند)، در طول توسعه کشاورزی؛ سرانجام در حدود 3500 ق.م.، اسبها و شترها برای کمک به حمل و کشیدن اهلی میشوند.
انسان شیوه زندگی خود را تغییر میدهد، شروع به مطالعه طبیعت و عمل به آن میکند. این رویکردی است که با انباشت دانش، بهبود تولید و انتخاب گونه ادامه مییابد. این روند مداوم در طول هزاران سال منجر به گونههای امروزی حیوانات خانگی و دام میشود. اما برگشتپذیر باقی میماند زیرا حیوان میتواند به طبیعت بازگردد، مانند گربههای وحشی در Reunion که دیگر اهلی نیستند اما وحشی هم نیستند.
- روابط متفاوتی که انسانها با حیوانات دارند چگونه است؟
ژان پیر دیگارد: من دو نوع اصلی را تشخیص میدهم. از یک سو، حیوانات سودمند وجود دارند. از سوی دیگر، حیوانات خانگی. گروه اول میتوانند حیوانات پرورشی باشند - به طور دقیق، من ترجیح می دهم از اصطلاح "حیوانات تولیدکننده" استفاده کنم، زیرا حیوانات خانگی نیز بزرگ میشوند و پرورش مییابند- یا حیوانات کار، مانند سگ، پلیس، اسب بارکش، سگ راهنما...
در این زمینه، اسب مورد جالبی است. اولاً به این دلیل که اهلی شدن آن در زمان گرم شدن زمین صورت گرفت، زمانی که جنگل در حال پیشرفت بود و زمانی که مناطق دشتی که اسب به آنها نیاز داشت کاهش یافته بود. بنابراین اکوسیستم آن در حال ناپدید شدن بود و معلوم نیست که آیا این گونه بدون اهلی شدن زنده میماند یا خیر. مانند اغلب این فرآیندها، منافع انسانی به منافع حیوانات گره خورد.
علاوه بر این، اخیرا رابطه انسان و اسب از یک رابطه کاری به یک رابطه تفریحی و مخصوص اوقات فراغت تبدیل شده است که منجر به تغییراتی میشود. تعداد دامهای ذبح شده برای قصابی کاهش یافته است. علاوه بر این، تعداد اعضای فدراسیون سوارکاری فرانسه در حال کاهش است. امروزه تمایل به کار کشیدن از حیوان کاهش یافته و اکثر افراد مایل به داشتن رابطهای دوستانه و عاطفی با حیوان هستند. در نهایت اگر این پدیده ادامه پیدا کند، میتواند به پایان پرورش اسب و ناپدید شدن آن در اروپای غربی منجر شود.
- پرورش و استفاده از حیوان توسط برخی به عنوان یک عمل خشونتآمیز تلقی میشود، اما آیا زندگی یک حیوانخانگی رشک برانگیزتر است؟
ژان پیر دیگارد: ما فکر میکنیم که وضعیت رویایی یک حیوان، زندگی کردن او در آغوش یک خانواده است. اما اکثر افرادی که حیوانات خانگی دارند نمیدانند نیاز حیوانشان چیست. با این حال، برای اینکه از حیوانات به خوبی مراقبت شود، نه تنها نیاز به تامین نیازهای غذایی آنها ضروری است، بلکه باید به نیازهای رفتاری آنها نیز توجه شود.
به عنوان مثال، برای یک سگ، که یک حیوان شکاری است، زندگی به تنهایی با یک فرد مسن بسیار رضایتبخش است. برای گربه که حیوانی نسبتاً منفرد و مستقل به حساب میآید، ورود به یک خانواده بزرگ خشونت محسوب میشود. علاوه بر این، مناسبترین غذا برای او یک موش در روز است، البته موش زنده، تا او را به حرکت وادار کند. بنابراین من صاحبان گربه را تشویق میکنم که یک تجارت کوچک برای پرورش موش راه اندازی کنند…!
به طور جدیتر، من چندین سال است پیشنهاد میکنم که به سرپرستی گرفتن حیوان خانگی مشروط به گواهی صلاحیت برای نگهدارندگان باشد تا همه صاحبان، حیوان خود را بشناسند و بدانند چگونه با آن رفتار کنند. نگرشهای نامناسب در واقع مشکلساز خواهد بود. برخی از حیوانات خانگی دیوانه میشوند.
- مفهوم «رفاه حیوانات» چه چیزی را برای شما به ارمغان میآورد؟
ژان پیر دیگارد: این مفهوم مبهم است و مرتبا توسط ایدئولوژی حیوانی مورد سواستفاده قرار میگیرد، که سرنوشت و منافع حیوانات را بالاتر از هر ملاحظه دیگری قرار میدهد. من تولد این جریان را به دوری شهرنشینان از ریشه دهقانی و روستایی خود پیوند میدهم. ساکنان شهرها دیگر با آگاهی از واقعیتهای دامپروری فقط با حیوانات خانگی خود رابطه دارند. بنابراین این مدل همه انواع دیگر روابط را از چشم آنها میپوشاند.
در عوض، ترجیح میدهم از «رفتار خوب» صحبت کنم. خوب رفتار كردن با حيوان، ایجاد ارتباط با او بر اساس نيازهاي گونهاش است. به طور کلی، با حیوانات به خوبی رفتار میشود، البته فقط به این دلیل که با رفتار خوب با آنها، از آنها سود بیشتری میتوان برد.
وقتی برخی از حبس کردن حیوان انتقاد میکنند و رویای رهایی حیوانات را در سر میپرورانند، میل به آزادی را به جانوران فرافکنی میکنند. اما حیوانی که جای مناسبی برای خوردن دارد، معمولاً آرزوی دویدن در مزارع در جستجوی غذای خود را ندارد.
آنچه مسلم است این است که ما نسبت به گونههای جانوری وظایفی داریم. ما باید برای حفاظت از آنها اقدام کنیم: این مسئولیتی است که ما در قبال فرزندان خود داریم تا آنها بتوانند این تنوع زیستی را چه اهلی و چه وحشی بشناسند.