پیروز

به گزارش «سرویس دام، طیور و آبزیان» «ماکی دام - پایگاه خبری صنعت دام، طیور، آبزیان و حیوانات خانگی»؛ مرگ پیروز دقیقا همان آخرین سنگی بود که روی قبر می‌گذارند. قبری که درونش چند دهه بی‌توجهی به "دامپزشکی حیات وحش" و "دامپزشکی محیط زیست" خوابیده است. چرا انتظار داشتیم پیروز نمیرد؟ با کدام دانش دامپزشکی حیات وحش؟ با کدام تجهیزات تخصصی؟ با کدام تخصص و فوق‌تخصص در حوزه ی دامپزشکی حیات وحش؟ 

سال‌هاست که سرفصل‌های آموزش دامپزشکی کشورمان بر اساس دام‌های روستایی و با دید دهه‌ی ۶۰ خورشیدی تنظیم شده است. سرفصل‌هایی که هرچند با زحمت فراوان حدود ۵ سال پیش بعد از نزدیک به ۳۰ سال بازنگری شدند، اما با تمام زحماتی که برای تغییر سرفصل‌ها و برنامه‌ی آموزشی دامپزشکی کشیده شد، باز هم نشد، آن چه باید بشود.

دامپزشک عمومی ‌ما حتی دو واحد ناقابل از حیات وحش نمی‌خواند. دوره‌ی تخصصی در حوزه‌ی دامپزشکی حیات وحش نداریم. هیچ برنامه‌ای هم برای تربیت متخصص در این حوزه نداریم.

خوب به یاد دارم که در دهه ۷۰ خورشیدی، بسیاری از استادان ما (بیش از ۸۰ درصد)، افرادی بودند که با هزینه حکومت وقت برای فراگیری تخصص‌های مختلف به فرانسه، انگلیس، آمریکا، آلمان و حتی شوروی سابق و یوگوسلاوی سابق (که ارتباط چندان خوبی هم با حکومت قبلی نداشتند) اعزام شده بودند و در بازگشت، پایه‌گذار یک بخش، یک شاخه از علوم دامپزشکی، یک آزمایشگاه تخصصی و غیره شده بودند. خوب به یاد دارم که استاد میکروب‌شناسی ما وقتی در اولین جلسه به سر کلاس آمد، در معرفی خودش گفت که از انستیتو پاستور پاریس تخصص میکروب شناسی گرفته است. نموداری کشید و بالایش نوشت ((لویی پاستور)) و با چند پیکان و نوشتن نام چند پروفسور، رسید به نام خودش "دکتر سعید آل آقا". با افتخار گفت که با چند واسطه شاگرد لویی پاستور بوده است. او در آن هنگام رییس بخش واکسن‌های پزشکی انستیتو رازی حصارک کرج بود.

هر استادی سر کلاس می‌آمد شاخه‌ای جدید از علوم دامپزشکی را با آخرین دستاوردهایش به کشور آورده بود. بسیاری از ایشان از فرصت‌های سابتیکال (فرصت نوآموزی بعد از هفت سال تدریس و تحقیق در دانشگاه) استفاده کرده بودند. هر کدامشان یک تا دو و حتی سه زبان خارجی را مثل زبان مادری مسلط بودند.

بروید و اسناد دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران را نگاهی بیندازید. ببینید چند نفر از استادانش در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ خورشیدی همزمان کارشناس سازمان بهداشت جهانی WHO، کارشناس سازمان غذا و کشاورزی جهانFAO  و سایر سازمان‌های مرتبط بین‌المللی بودند. امروز در کل دانشکده‌های دامپزشکی که به شکل قارچ‌گونه‌ای در اقصی نقاط کشور روییده‌اند، بعید می‌دانم حتی یک نفر کارشناس (Expert) سازمان‌های بین‌المللی مرتبط داشته باشیم.

در دهه ۷۰ خورشیدی به همت تعدادی از استادان خوش‌فکر آن دوران، دوره‌های تخصصی در کشور راه‌اندازی شد. اما متاسفانه ادامه تخصص‌ها که باید همچون سایر کشورها با دوره‌های فوق‌تخصصی و فلوشیپ و غیره تکمیل می‌شد، هرگز به ثمر ننشست.

سال‌هاست که دانشکده‌های دامپزشکی ما پاسخگوی نیازهای درمانی دامپزشکی نیستند. جای انواع فوق‌تخصص‌ها در دانشکده‌های دامپزشکی خالی است. مگر می‌شود که در دامپزشکی امروز، فوق تخصص نفرولوژی دامپزشکی نداشته باشی و بعد انتظار داشته باشی یوز مبتلا به نارسایی حاد کلیه خوب شود؟ با کدام تخصص؟ با کدام تجهیزات تخصصی؟ اگر من در تمام دوره آموزشیم با دستگاه دیالیز کار نکرده باشم، چرا و چگونه باید بتوانم در شب واقعه بهترین عملکرد را ارائه دهم؟ 

من شکی ندارم که تمام همکارانم که در موضوع مراقبت از پیروز نقش داشتند، از بهترین‌ها و باسوادترین‌ها در حوزه تخصصی خودشان بوده‌اند و از هیچ کوشش و تلاشی فروگذار نکرده‌اند. اما باید بپذیریم که امروزه بدون آموزش‌های تخصصی و فوق تخصصی در حوزه‌های مختلف به خصوص حیات وحش، هیچ معجزه‌ای اتفاق نمی‌افتد. 

دانشکده‌های دامپزشکی سال‌هاست که از کمبود و حتی نبود بودجه در حوزه پژوهش، خرید تجهیزات، اعزام به دوره‌های تخصصی و دوره‌های سابتیکال رنج می‌برند. می‌توان گفت که بسیاری از تجهیزات و روش‌ها و آموزش‌های نوین، به این دانشکده‌ها وارد نشده‌اند. مطمئنا اگر دانشکده‌های دامپزشکی کشور در حوزه حیات وحش صاحب کرسی و نظر بودند، پیروز برای درمان به بخش خصوصی ارجاع نمی‌شد. نه این که ارجاع به بخش خصوصی بد باشد، نه، بد این است که دانشکده دامپزشکی تهران که بیش از ۷۰ سال قدمت دارد، مرجع بیماری‌های حیات وحش نباشد و نه بخش که حتی یک استاد صاحب نام در این زمینه نداشته باشد.

هنوز واحد تغذیه دام که در دانشکده‌های دامپزشکی تدریس می‌شوند، تمرکزشان بر تغذیه دام‌های غذایی (گاو و گوسفند) است و دامپزشک ما کمترین اطلاعی از مواد مغذی مورد نیاز حیات وحش ندارد. چگونه انتظار داریم که چنین دامپزشکی بتواند برنامه غذایی برای پیروز و پیروزها بدهد؟! 

سخن و درد بسیار است. فقط می‌توانم بگویم که دانشکده‌های دامپزشکی ما سال‌هاست که به روز نشده‌اند و آموزش‌هایشان، نیازهای روز جامعه را پاسخ نمی‌دهد. به مدارسی بزرگ تبدیل شده‌اند که دانش‌آموختگانشان، با آن چه خواست و نیاز جامعه به «دکتر دامپزشک» است، فرسنگ‌ها فاصله دارند.

کاش «پیروزهای» بعدی این کشور، ماندگار باشند.

دکتر آراسب دباغ مقدم؛ عضو هیات علمی‌دانشگاه و عضو مدعو فرهنگستان علوم ایران

نهم اسفند ۱۴۰۱

مرگ پیروز