به گزارش «سرویس دام، طیور و آبزیان» «ماکی دام - پایگاه خبری صنعت دام، طیور، آبزیان و حیوانات خانگی»؛ در این بخش میپردازیم به عوامل خارجی مختلفی که منجر به سقط جنین میشوند.
الف) دما
جنین ازلحاظ دمایی به مادرش وابسته است. و بهخاطر حفظ تعادل گرمایی (تعادل بین گرمای تولید شده و گرمای ازدست رفته) دمایش را حدوداً نیم درجه از مادر خود بالاتر نگه میدارد بنابراین حتی تب خوشخیم مادر نیز میتواند برای او مضر باشد.
نشان داده شده است که هرگونه استرس گرمایی سبب فعال شدن مکانیسمهای تنظیم دمایی مادر میشود، درنتیجه تغییر دمایی بدن جنین بسیار ضعیف است.
روش تنظیم دمای مادر ازطریق ↑(افزایش) یا ↓ (کاهش) جریان خون رحمی است.
↑انتقال گرما از جنین به مادر→ ↑جریان رحمی
↓انتقال گرما از جنین به مادر→ ↓جریان رحمی
مطمئناً در این حالت شانت خون از رحم به محیط، سبب کاهش یافتن مواد تغذیهای منتقله به رحم میشود.
دمای محیطی بالا در حین ماههای اولیه آبستنی سبب ایجاد اثرات مضر برروی جنین خواهد شد و هرگونه افزایش دمای داخل رحمی تأثیر مخربی را روی جنین میگذارد، با اینکه سیستم تنظیم دمای مادر خطر افزایش دما را کاهش میدهد.
در گوسفند و دیگر گونههای پستانداران همرا با تغییرات دمای بدن مادر، دمای جنین نیز طبق همان الگو تغییر مییابد.
استرس گرمایی یک مشکل بسیار بزرگ علیالخصوص در گاوهای شیری پرتولید بهشمار میرود که این نوع استرس سبب کاهش دریافت ماده خشک میشود. احتمال سقط در حدود 10/5 درصد به ازای هر واحد اضافی دما- رطوبت در روزهای 30-21 آبستنی افزایش مییابد اما هیچ خطری برای بقیه روزها ندارد.
استرس گرمایی حاد در این دوران (30-21 آبستنی)، گاوهای آبستن را برای سقط جنین زود هنگام بعدی نیز مهیا میسازد. این نوع استرس قادر به خطر انداختن آبستنی در دوره قبل از جایگزینی جنین نیز میباشد.
نکته قابل توجه این است که رطوبت به تنهایی قادر به تخریب آبستنی نیست و استرس گرمایی نیز از روز 30-21 قادر به ایجاد سقط میباشد ولی جمع این عوامل با یکدیگر (THI: حداکثر دما و حداقل رطوبت) عامل مؤثری جهت ایجاد سقط میباشد.
تب در دوران آبستنی چه در حیوانات و چه در انسان ناگزیر شرایط گرمایی جنین را تحت تأثیر قرار میدهد زیرا که جنین ازلحاظ گرمایی کاملاً به مادرش وابسته است.
در بزرگسالان تب باعث ایجاد اثرات زیان بار طولانی مدت نمیشود اما در جنین سیتوکینها ومتابولیتها ازجمله IL1,IL6,TNFα میتوانند سبب تخریب بافتی گردند زیرا در جنین، سیتوکینها قادر به عبور از B.B.B هستند.
سیتوکینها همچنین میتوانند سبب تخریب نورونی در بافت عصبی شوند و نهایتاً فلج مغزی را سبب گردند. نتیجه آنکه تب در مادر منجر به افزایش دمای مضر داخل رحمی و در جنین باعث ایجاد اثرات مخرب سیتوکینهای پیش التهابی بر روی مغز شده و در نهایت مرگ جنین و سقط را به همراه دارد.
ب) فصل سال
تغییر وتحولات تولیدمثلی در فصول گرم سال، بهصورت واضحی دچار تخریب میگردند. بهطور مثال در مطالعه زیر یک ارتباط قوی بین سقط و آبستنی در ماههای گرم سال دیده شده است (ماههای گرم شامل: اواخر اردیبهشت ماه تا اوایل مهرماه و ماههای سرد شامل: اواسط مهرماه تا اواسط اردیبهشت ماه است).
خطر سقط جنین در گاوهایی که در ماههای گرم سال آبستن شدهاند حدود 1/6 تا 5/4 برابر بیشتر از آنهایی است که در ماههای سرد سال آبستن شدهاند و بالاترین سهم این سقطها (حدود 54%) مربوط به دامهای دوقلو آبستن بوده است.
همچنین ارتباطی بین فصل تلقیح و سقط جنین زود هنگام وجود دارد. در کشورهای گرم مثل اسپانیا استرس گرمایی تابستانه یکی از فاکتورهای بزرگ دخیل در ناباروری و همچنین سقط محسوب میگردد.
برعکس یافتههای بالا، مشاهدات در مکزیک نشان داد که درصد بالایی از سقطها با کاهش ناگهانی در دمای محیطی همراه است که این کاهش بهدلیل بارندگی یا یخزدگی ایجاد میشود. این مشاهدات مورد تأ یید پرورشدهندگان بز این منطقه نیز بوده است.
ج) سوء تغذیه
کمبود مواد غذایی یا سوء تغذیه میتواند اثر منفی بر روی جنین داشته باشد این عامل یکی از مهمترین عوامل دخیل در ناقصالخلقهزایی و یا مرگ جنین در دورههای نخستین بارداری محسوب میگردد.
سوءتغذیه وبالانس منفی شدید انرژی، ممکن است موجب تحت تأثیر قراردادن پیشرفت فولیکولی، کیفیت اووسیت و یا ترشح و تحرک اوویدوکت به عنوان محل فرآیند باروری شود.
مواد غذایی در مراحل اولیه جنین را تحت تأثیر قرار میدهند. یک عدم تعادل شدید انرژی، پس از زایمان در گاوهای شیری پر محصول ممکن است کیفیت اووسیت را تحت تأثیر قرار دهد و یا ممکن است موجب بالا رفتن درصد EM پس از تلقیح دام گردد.
د) استرس
استرس عاملی است که تأثیری منفی بر روی راندمان دستگاه تولیدمثلی حیوانات میگذارد. چندین مطالعه اپیدمیولوژیکی این فرضیه که شروع سقط به دلیل سطح بالای استرس است را، مورد حمایت قرار میدهند.
در گاو سه ماهه اول آبستنی، دوره بسیار پرخطری است زیرا که جنین در این دوران به انواع استرس بسیار حساس است. در سه ماهه اول آبستنی، در برخورد با استرسهای فیزیولوژیک، تولید سیتوکینها بوسیله لنفوسیتهای محیطی مادر تغییر مییابد.
حتی استرسهای متابولیکی توأم با شیردهی، قادر به تحت تأثیر قرار دادن زندگی جنین هستند عوامل استرسزا مثل حمل ونقل، جراحات مکانیکی، جدایی، درد، تغییرات فشار خون، حمله حیوانات وحشی و... عمل دستگاه تولیدمثل را تحت تأثیر قرار میدهند که این تغییر را یا ازطریق اعمال اثر بر روی سطح هیپوتالاموسی (GnRH) و یا سطح تخمدانی (پروژسترون) به انجام میرسانند.
محور هیپوتالاموس - هیپوفیز – آدرنال (HPA)، زمانی که توسط استرس فعال میشود، دارای اثر مهاری بر روی دستگاه تولیدمثلی جنس ماده است. CRH ترشح GnRH را مهار میکند و گلوکوکورتیکوئیدها ترشح LH راو متعاقباً ترشح هورمونهای استروئیدی تخمدان (استروژن و پروژسترون ) مهار میشود.
سطوح بالای گلوکوکورتیکوئیدها علاوه بر داشتن اثرات مهاری، اثرات مضری نیز بر روی رحم و جنین باقی میگذارد.
بهعلاوه عوامل واسطهای کلاسیک دخیل در استرس، همانند CRH، آدنوکورتیکوتروپین (ACTH) ، کورتیزول یا کاتکولامینها، فاکتور رشد عصبی نوروتروفین (NGF) یا ماده نوروپپتیدی P بهعنوان تنظیمکنندگان اساسی پاسخهای آبشاری استرس شناخته میشوند.
ه) عوامل محیطی
شرایط محیطی مثل نور طبیعی نامرغوب اصطبلها، آب آشامیدنی نامطلوب و طرح و نقشه ساختمان، دامها را با درصد بالایی از سقط جنین روبرو میکند که اینها معمولاً با عواملی مثل تغذیه و یا شیردهی در سطح آغلهای نامناسب همراه میشوند.
گاهی علت اساسی سقطها، استرسهای مزمن ناشی از شرایط محیطی است. بهعنوان مثال در گوسفند راهکارهای مدیریتی مثلاً برای زایمان، حمل و نقل، شیردوشی و پشمچینی میتوانند منجر به افزایش میزان کورتیزول در پلاسما گردند.