به گزارش «سرویس دام، طیور و آبزیان» «ماکی دام - پایگاه خبری صنعت دام، طیور، آبزیان و حیوانات خانگی»؛ توکسوپلاسموز در دامهای اهلی بیشتر بهصورت تحت بالینی بروز میکند. در تاریخچه گله معمولاً تماس با بچه گربهها چه بهطور مستقیم و چه بهطور غیرمستقیم (در اثر مصرف علوفه آلوده به مدفوع آنها) وجود دارد.
از چند هفته تا چند روز قبل از زمان تولیدمثل، در گلهها سقط مشاهده میشود. سقط در میشها معمولاً در 4 هفته آخر آبستنی رخ میدهد.
علائم بیماری، بسته به عضوی که درگیر شده و اینکه بیماری از راه مادرزادی منتقل شده باشد و یا به صورت اکتسابی به وجود آمده باشد، مختلف است. زمانی که مادرزادی باشد، بیشتر به شکل آنسفالیت بروز میکند و زمانی که عفونت خیلی شدید باشد، پس از تولد تب با پنومونی و التهاب روده وجود دارد.
در گوسفند، اگرچه شاید سندرم تب، قطع تنفس، لرزش عمومی، سقط و مردهزایی رخ دهد، اما علائم بالینی بیماری عمومی در میش نادر است.
اگر آلودگی در مراحل اولیه آبستنی باشد (قبل از 70-60 روزگی) مهمترین نشانه، بهطور معمول جذب جنین است، در این صورت میشها به فحلی برمیگردند و یا اینکه نازا میشوند بنابراین میشها بهجز اندکی علائم عصبی، علامت دیگری از بیماری را نشان نمیدهند و به سرعت به وضعیت طبیعی خود باز میگردند.
آلودگی در اواسط آبستنی، به سقط یا مومیایی شدن جنین منجر خواهد شد و اگر آلودگی در روزهای آخر آبستنی (پس از 120 روز) ایجاد شود، دفع جنین، تولد برههای ضعیف یا برههای طبیعی که بعد از 3 تا 4 روز از تولد میمیرند، اتفاق میافتد.
چنین برههایی بیش از یک هفته دوام نمیآورند و مشکلات حرکتی داشته و نمیتوانند شیر را بمکند. برههایی که بعد از تولد مبتلا شوند، تب، قطع تنفس، بیاشتهایی و گاهی اسهال را نشان میدهند، اما مرگ در آنها معمول نیست.
در میشهایی که قبل از جفتگیری مبتلا شوند، جنین آلوده نخواهد شد.
زمان آلودگی میش اثر بیماری بر روی جنین قبل از جفت گیری جنین سالم و بدون عوارض در روزهای اول آبستنی جذب جنین و نازایی در میش در روزهای آخر آبستنی بره زنده و دارای عوارض بیماری در اواسط آبستنی سقط یا مومیایی شدن جنین.
زمان آلودگی میش |
اثر بیماری بر روی جنین |
قبل از جفت گیری |
جنین سالم و بدون عوارض |
در روزهای اول آبستنی |
جذب جنین و نازایی در میش |
در روزهای آخر آبستنی |
بره زنده و دارای عوارض بیماری |
در اواسط آبستنی |
سقط یا مومیایی شدن جنین |
بیماری توکسوپلاسموز در بز
بز نسبت به گوسفند به توکسوپلاسموز حساستر است. یک تا سه هفته پس از ابتلا، تب، بیاشتهایی، ضعف عمومی عضلات، کاهش تنفس و اسهال بروز میکند. برخی از بزها تلف میشوند و آنهایی که زنده میمانند، ازنظر بالینی سالم هستند.
در بزهای آبستن، امکان سقط و مردهزایی وجود دارد. در بز سقط در اثر نکروز کوتیلودونها یا تب رخ میدهد و ممکن است سقط در آبستنی بعدی نیز مشاهده شود. میشهایی که در سن 90-30 روزگی آبستنی آلوده میشوند، معمولاً جنین را جذب کرده و یا جنین مومیایی میشود.
بیماری عمومی ممکن است با میزان مرگ ومیر زیاد به ویژه در بزهای جوان رخ دهد. انتقال افقی در بزهای ماده در گسترش بیماری چندان اهمیتی ندارد.
دامداران مناطق مختلف کشور معمولا در زمانی که از این سقط صحبت میکنند چنین عنوان میکنند که انگار بر روی جفت دفعی گوسفندان، نمک پاشیده شده است که این به دلیل مشاهده مناظر سفید رنگ نکروزه بر روی جفت دامها میباشد.
بیماری توکسوپلاسموز در گاو
توکسوپلاسموز در گاو اهمیت چندانی ندارد. در گاو بیماری بیشتر بهصورت حاد و همراه با علائمی چون تب، تنگی نفس و علائم عصبی مانند عدم تعادل (آتاکسی) و افزایش تحریکپذیری که بهتدریج تبدیل به سستی پیشرونده میشود بروز میکند.
مردهزایی و بهدنیا آوردن گوسالههای ضعیف که مدت کوتاهی بعد از تولد تلف میشوند نیز از علائم دیگر بیماری در گاو است و توکسوپلاسموز در گاو باعث سقط نمیشود.
گوسالههایی که بهطور مادرزادی مبتلا میشوند دارای علائمی چون تب، تنگی نفس، سرفه، عطسه، ریزش از بینی، تشنجات کلونیک، دندان قروچه و لرزش سر و گردن میباشند و بعد از 6-2 روز تلف میشوند.
علائم کالبدگشایی
در کالبدگشایی، جنین مومیایی یا تجزیه شده، ادم زیرجلدی و در حفرات بدن خونابه همراه با رشتههای فیبرین مشاهده میشود.
توکسوپلاسما موجب التهاب جفت میشود که رنگ کوتیلودونها از قرمز روشن تا تیره بوده و روی آنها کانونهای کوچک نکروز به رنگ سفید تا زرد به اندازه 3-1 میلیمتر وجود دارد.
همچنین ممکن است در کوتیلودونها نقاط کلسیفیه تا اندازه 1 سانتیمتر مشاهد شود. از این جراحات میتوان بهعنوان یک ابزار تشخیصی در سطح گله استفاده کرد. گاهی اوقات کوتیلودونها و مناطق بین کوتیلودونی، ظاهر سالمی دارند (برخلاف آلودگی با کلامیدیا).
جنینهای مرده به دنیا آمده هیچ ضایعه ماکروسکوپی نشان نمیدهند. التهاب پرده جنب، آب آوردگی قفسه سینه (هیدروتوراکس)، آب آوردگی شکم (آسیت)، تورم گرههای لمفاوی، زخم روده و نقاط نکروز در کبد، طحال و کلیهها ممکن است در کالبد گشایی دامهای مبتلا مشاهده شود.
در کالبدگشایی جنین کانونهای نکروتیک در مغز، کبد، کلیه و ریه مشاهده میشود اما این کانونهای نکروتیک در جفت بهتر مشاهده میشود. جنینهای مومیایی شده ظاهری چرمی به رنگ قهوهای تیره دارند و طول آنها 10-8 سانتیمتر است.
همه گیر شناسی توکسوپلاسموز
ابتلای گربههای اهلی و گربهسانان وحشی برای تکمیل سیکل جنسی توکسوپلاسما ضروری است، بنابراین این حیوانات نقش کلیدی را در انتشار بیماری دارند. حضور گربهها در گلههای کوچک، موجب ابتلا با درصد بالاتری نسبت به گلههای بزرگ میشود.
گربهها با شکار حیوانات آلوده (مانند جوندگان) و مصرف کیستهای موجود در لاشه آنها و یا لاشه دامهای ذبح شده و خوردن جنینهای آلوده، میتوانند به بیماری مبتلا شوند. ممکن است انتقال بیماری ازطریق جفت بوده و بچه گربههایی آلوده به دنیا بیایند.
علاوه براین، گربهها میتوانند ازطریق پرندگان آلوده، مبتلا شوند که در این صورت تعداد زیادی اووسیست در محیط پخش میکنند.
منبع مهم آلودگی، مدفوع گربهها است که اووسیست دارد. 50 گرم مدفوع گربه میتواند حاوی 10میلیون اووسیست باشد، در حالی که دز خوراکی موردنیاز برای شکلگیری آلودگی در گوسفند، کمتر از 40 اووسیست است.
کنسانتره یا علوفه آلوده به مدفوع گربهها ممکن است حاوی دزهای بالای آلودهکننده باشند، بنابراین گربهها نقش اصلی را در همهگیرشناسی توکسوپلاسموز گوسفند بازی میکنند.
گربهها معمولاً مدفوعشان را در یونجه و علوفه انبار شده دامها، دفن میکنند، همچنین این حیوانات مدفوع آلوده خود را بهطور سطحی در زیر خاک مدفون میکنند اما فعالیت کرمهای خاکی و سایر موجودات خاکزی، انگل را به سطح خاک میآورد و باعث آلوده شدن علوفه میشود.
اووسیستهای دفع شده از مدفوع گربه درصورتیکه در معرض تابش خورشید و خشکی قرار نگیرند، میتوانند به مدت 18 ماه باقی بماند.
گربهها به ندرت علائم بالینی نشان میدهند و در مدت 12-4 روز بعد از خوردن مواد آلوده به انگل، میلیونها اووسیست از مدفوع خود دفع میکنند و سپس ایمن میشوند که البته در اثر استرس یا بیماری، اووسیست با تعداد کمتری دفع میشود.
حیوانات گوشتخوار و لاشخورها نیز میتوانند عامل بیماریزا را در منطقه پخش کنند.
مشخص شده است که شیوع بیماری در نواحی خشک، کم و در مناطق مرطوب و بارانی بیشتر مشاهده میشود.
همچنین عفونت در شرایط اقلیمی گرم و نواحی پست شایعتر از شرایط اقلیمی سرد و نواحی کوهستانی است.
بارش باران به انتشار بیماری کمک میکند و باعث ماندگاری بیشتر اووسیست در مرتع میشود. اگرچه در نواحی جنوبی ایران با وجود کم بودن رطوبت و بارندگی، به دلیل اینکه درجه حرارت و ارتفاع در قسمتهای مختلف این منطقه رنج وسیعی را در بر دارد، آلودگی با این بیماری مشاهده میشود.
انتقال مادرزادی در گونههای مختلف متفاوت بوده و بستگی به عواملی نظیر ساختمان جفت، طول آبستنی، وضعیت سیستم ایمنی جنین و مادر دارد.
حیوانات مادهای که بهصورت مادرزادی مبتلا شدهاند پس از بلوغ، بیماری را بهطور عمودی به نسل بعدی خود منتقل میکنند. انگل در شیر، ادرار و یا ترشحات جاری از فرج گوسفندی که سقط کرده است، مشاهده نمیشود.
با جدا کردن توکسوپلاسما از منی قوچ، احتمال میرود که جفتگیری نیز یکی از راههای انتقال بیماری باشد.
بهطور معمول انتشار بیماری در گله هنگام زایش انجام میشود. داشتن مرتع مشترک با سایر دامهای اهلی، نگهداری میشهای جایگزین در جایگاه بسته در فصل تابستان و خرید گوسفند از سایر گلهها باعث افزایش شیوع بیماری در گله میشود.
در ایران شیوع بیماری با افزایش جمعیت دامهای عشایری ارتباط مستقیم دارد.