به گزارش «سرویس دام، طیور و آبزیان» «ماکی دام - پایگاه خبری صنعت دام، طیور و آبزیان»؛ در سندرم کاهش چربی شیر، میزان توید شیر طبیعی است ولی یکمرتبه، میزان چربی شیر کاهش مییابد و حتی تا 50میزان قبلیاش میرسد. معمولاً این عارضه در دامهایی دیده میشود که با جیرههای حاوی فیبر کم تغذیه میشوند (تغذیه با علوفه آبدار و یا مواد دانهای زیاد مانند یونجه تر، قصیل و جو) بدنبال این کاهش فیبر، میزان استات تشکیل شده در شکمبه که در تولید چربی شیر نقش اساسی دارد کاهش یافته و در نتیجه چربی شیر کاهش مییابد.
سندرم شیر کمچرب به عنوان یک وضعیت طبیعی که با تنظیم غذایی جیره رخ میدهد مورد توجه ویژه قرار دارد. دویس و بران، جیرههایی که باعث افت چربی شیر میشوند را به دوگروه تقسیم کردند: 1- یک گروه شامل جیرههایی که مقادیر زیاد کربوهیدرات سهلالهضم داشته و مقادیر فیبر جیرهای آنها کم است و 2- دومین گروه از جیرهها، مکملهای غذایی حاوی روغنهای غیراشباع (مانند روغن سویا) میباشند.
زمانی که جیرهها با دانههای روغنی یا کنجالههای حاوی اسیدهای چرب غیراشباع با چند پیوند دوگانه PUFA مکمل شوند، افت چربی شیر رخ میدهد که وجود اسیدهای چرب با چند پیوند دوگانه شرط لازم برای افت چربی شیر گاو میباشند.
سه نظریه بر اساس جیرههای تغییردهنده فرآیندهای میکروبی شکمبه همواره مورد حمایت مقالات علمی بودهاند.
اولین نظریه، تغییرات ایجاد شده در تخمیر شکمبهای منجر به تولید ناکافی استات و بوتیرات در جهت حمایت ازسنتز چربی شیر میشود.
دومین نظریه، تولید شکمبهای پروپیونات و افزایش نرخ کبدی گلوکونئوژنز باعث افزایش سطح انسولین خون شده که به موجب آن منجر به کمبود پیشسازهای سنتز چربی شیر در پستان میشود.
سومین تئوری مربوط به اسیدهای چرب منحصر به فردی است که در طی تغییرات بیوهیدروژناسیون شکمبه تشکیل میشوند و سنتز چربی شیر را مهار میکنند.
تئوری کاهش شکمبهای تولید استات و بوتیرات
تغییرات الگوی اسیدهای چرب فرار و کاهش چربی شیر برای بسیاری از جیرهها شناخته شده است و مطالعات نشان دادند، کاهش تولید شکمبهای استات و بوتیرات، سنتز چربی شیر را محدود کرد. الدهم و ایمنس دریافتند که همبستگی نزدیکی بین نسبتهای پیشسازهای چربی شیر(استات، بوتیرات و اسیدهای چرب بلند زنجیر)، لاکتوز شیر (گلوکز و پروپیونات) و میزان چربی شیر وجود دارد.
تئوری بیوهیدروژناسیون
بامن وگریناری نظریه بیوهیدروژناسیون را در افت چربی شیر پیشنهاد کردند که محدودیتهای نظریه ترانس را اصلاح کرد و آنها نام نظریه بیوهیدروژناسیون را بر این مفهوم پیشنهاد کردند که تحت وضعیتهای غذایی خاص مسیرهای بیوهیدروژناسیون شکمبهای به سمت تولید مواد حد واسط اسید چرب پیش میرود که آنها بازدارندههای سنتز چربی شیر هستند و طی این روند، هیدروژن به پیوندهای دوگانه اسیدهای غیراشباع افزوده شده و در نتیجه آنها را به همتای اشباعشان تبدیل میکند.
گریناری و همکاران دو شرط را بر توسعه مفهوم بیوهیدروژناسیون در جیرههایی که باعث کاهش سنتز چربی شیر میشوند، بیان کردند:
1) منبع غذا مانند مصرف دانههای روغنی، که سهم اسیدهای چرب غیراشباع بیشتری دارند.
2) تغییر در فرآیند میکروبی شکمبه که منابع غذایی مانند سویای فرآوری شده، با افزایش سهم اسیدهای چرب ترانس در چربی شیر همراه بودند.
تئوری گلوکوژنیک انسولین
نظریه گلوکوژنیک انسولین براساس رقابت بر سر مواد مغذی بر غدد پستانی و بافتهای غیرپستانی و تفاوتهای بافتی در پاسخ به انسولین میباشد. این نظریه افت چربی شیر ناشی از جیرههای کم فیبر را شرح داد.
پروپیونات و گلوکز ترکیباتی هستند که خود سبب آزادسازی انسولین از پانکراس شده و به طورکلی این تغییرات در نرخ سنتز و تجزیه لیپید به طور ترجیحی با هدایت مواد مغذی به بافت چربی ارائه شدهاند که در نتیجه منجر به کمبود پیش سازهای لیپوژنیک برای سنتز چربی شیر پستانی میشوند ولی دویس و بران، کاهش تولید چربی شیر را مستقل از مقدار پروپیونات تزریق شده به داخل شیردان گزارش کردند. وضعیت انرژی دام یک نکته مهم در ارزیابی تنظیم تولید چربی شیر میباشد و به وضوح پاسخ چربی شیر با افزایش انسولین در خون نتیجه اثرات آنتیلیپولیتیکی انسولین میباشد.
تئوری اسیدهای چرب ترانس
اثر مهاری چربیها بر جمعیت میکروبی شکمبه به دلیل تأثیر دو فاکتور است که شامل ساختار اسیدهای چرب و غلظت آنها میباشد. باکتریهای سلولایتیک، متانوژنها و پروتوزوآها با غلظت بالای اسیدهای چرب در شکمبه مهار میشوند زیرا اسیدهای چرب آزاد عموماً تخمیر را بیشتر از تری گلیسریدها قطع میکنند.
فعالیت ضدمیکروبی اسیدهای چرب آزاد میتواند توسط افزایش تعداد باندهای دوگانه افزایش یابد و نیز تخمیر شکمبهای به طور منفی از اسیدهای چرب که بیشتر غیراشباع هستند آسیب میبیند که مکانیسم این عمل به دلیل پوشانیده شدن ذرات خوراک با چربی و یا ممانعت از رشد برخی گونههای باکتریهایی در غلظت بالای اسیدهای چرب میباشد.
فرآوری سویا و چربی شیر
سویای فرآوری شده به عنوان یک مکمل پروتئین و انرژی، میتواند منجر به تغییر کیفیت چربی شیر و کاهش درصد چربی شیر شود که این کار را از طریق افزایش سهم اسیدهای چربی که اثرات سودمندی بر سلامت انسان دارد به انجام میرساند. نوع عملآوری بر چربی شیر میتواند اثرات متفاوتی داشته باشد به گونهای که در مطالعه متیو و همکاران استفاده از سویای برشته شده در جیره منجر به کاهش درصد چربی شیر شد که دلیلش را افزایش سهم اسیدهای چرب غیراشباع در جیره بیان کردند.
بالاک و همکاران، با مصرف سویای حرارت دیده در مقایسه با سویای خام کاهش درصد چربی شیر را گزارش کردند و ماشک و همکاران و لئونارد و همکاران با استفاده از سویای فرآوری شده در جیره، افت چربی شیر را به دلیل هیدروژناسیون ناقص اسیدهای چرب بلند زنجیر در شکمبه دانستند.
افت چربی شیر از دو مسیر اصلی (شامل تأمین ناکافی پیشسازهای چربی برای سنتز چربی در پستان و یا ممانعت مستقیم از ساخته شدن چربی در غده پستان از طریق مهار یک یا چند مرحله سنتز چربی شیر اتفاق میافتد که در مورد مسیر اول میتوان به کمبود استات، بتاهیدروکسی بوتیرات و تئوری گلوکوژنیکانسولین و در مورد مسیر دوم میتوان به اهمیت نقش اسیدهای چرب غیراشباع جیره اشاره کرد.
مطابق با نتایج تغییری در درصد و تولید چربی شیر با مصرف سویای برشته شده و مصرف سویای اکسترود شده در جیره گاوهای شیری نبود. چوینارد و همکاران تفاوتی بین سویای اکسترود شده، سویای خام آسیاب شده و میکرونیزه بر چربی شیر مشاهده نکردند و نشان دادند که استفاده از سیلوی یونجه و گراس به عنوان تنها منبع علوفه جیره اثری بر چربی شیر نداشت.
تایس و همکاران، تفاوتی در درصد چربی و پروتئین شیر بین سویای خام و برشته شده (به صورت آسیاب و پهن شده) مشاهده نکردند که به دلیل عدم تفاوت معنیدار در نسبت استات به پروپیونات بود. استرن و همکاران نیز تفاوت معنیداری در درصد چربی شیر با مصرف سویای اکسترود شده به میزان 38درصد براساس ماده خشک در دمای 132 و 149 درجه سانتیگراد در مقایسه با کنجاله سویا بیان نکردند.
پیرس و همکاران تفاوتی در درصد و تولید چربی شیر بین کنجاله سویا و سویای برشته شده (دانه کامل و آسیاب شده) مشاهده نکردند. ساتر و همکاران، کاهش محتوای چربی شیر را به میزان 03/0 و پروتئین شیر را 05/0 واحد با مصرف سویای اکسترود شده در مقایسه با دانه سویا در جیرهی گاوهای شیری بیان کردند و دلیل آن را نقش و تأثیر عملآوری حرارتی بر ترکیدن وزیکولهای چربی و ورود اسیدهای چرب دانه سویا مخصوصاً اسید لینولئیک به فضای بین سلولی دانه و دسترسی بیشتر چربی برای حیوان دانستند ولی کنپ و همکاران افزایش درصد و تولید چربی شیر را با افزایش مقدار سویای برشته شده از 12 به 18 درصد براساس ماده خشک گزارش کردند.
زبروسکا و همکاران گزارش کردند که مصرف روغنهای حاوی اسیدهای چرب با چند پیوند دوگانه، با افزایش ساخت اسیدهای چرب ترانس 18:1 در شکمبه، منجر به کاهش درصد چربی شد. بنکس و همکاران با مصرف مکملهای چربی درجیره و انجام بیوهیدروژناسیون ناقص اسیدهای چرب غیراشباع در شکمبه، کاهش درصد چربی شیر را گزارش کردند.
تغذیه سویا برشته و اکسترود به گاوهای شیری میزان اسیدهای چرب C18:0، C18:2، C18:3 را در شیر گاو افزایش داد. روغن دانههای روغنی به آرامی در شکمبه آزاد میشود که باعث احتمال بیوهیدروژناسیون این اسیدها در مقایسه با میزان مشابه از روغنهای آزاد میشود و همچنین میزان اسیدهای چرب غیراشیاع بیشتری را در روده کوچک برای جذب فراهم میکند.
بنابراین، افزایش میزان C18:2، C18:3 در چربی شیر گاوهایی که سویای برشته مصرف کرده بودند بیانگر فرار شکمبهای و کارایی بالای انتقال این اسیدهای چرب به چربی شیر است. علیرغم میزان بالاتر C18:0 در شیر گاوها زمانیکه سویای برشته مصرف کرده بودند، میزان CisC18:1 چربی شیر توسط تیمارها تحت تأثیر واقع نشد. همچنین میزان بیشتر C18:3 در چربی شیر میتواند به علت میزان بیشتر C18:3 در جیره دامها ایجاد شود. افزایش میزان C18:3 در شیر گاوهایی که سویای برشته خوردند میتواند به علت افزایش عبور مواد حد واسط در هیدروژنه شدن شکمبهای (transC18:1 و C18:0) از شکمبه به روده و افزایش فراهمی آنها در سلولهای اپیتلیال پستان باشد.
تغییر الگوی اسیدهای چرب و شاخص سلامتی شیر با تغذیه دانه سویا
به منظور افزایش انرژی دریافتی گاوها، سالهای زیادی است که چربی و روغن به جیره گاوهای شیرده پرتولید اضافه میشود. علاوه بر تأمین انرژی، اخیراً در جهت تغییر الگوی اسیدهای چرب شیر و افزایش ارزش سلامتی شیر برای انسان، چربی به جیره گاوهای شیرده اضافه میشود. اسید لینولئیک مزدوج بطور طبیعی در محصولات حاصل از نشخوارکنندگان وجود دارد، و trans11CLA، cis9 (اسید رومنیک) مهمترین CLA است (بیش از 82 درصد کل CLA) که در شیر وجود دارد.
اسید لینولئیک مزدوج چربی بدن، بیماریهای قلبی و عروقی و سرطان را کاهش، واکنشهای التهابی و ایمنی را تعدیل و حجم استخوانی را افزایش میدهد. درحالیکه اسیدهای چرب ترانس بر عکس CLA تأثیر منفی بر سلامت انسان دارند. به همین دلیل، افزایش میزان CLA در چربی شیر باعث افزایش ارزش سلامت بخشی شیر و محصولات حاصل از آن میشود، و همچنین باعث افزایش مصرف CLA توسط انسان میشود.
افزودن روغنهای گیاهی به جیره گاوهای شیرده باعث افزایش CLA شیر میشود. ولی، روغنهای گیاهی ممکن است جمعیت باکتریهای تجزیهکننده الیاف را تغییر و میزان چربی شیر را کاهش بدهند و به همین دلیل معمولاً در جیره گاوهای شیرده استفاده نمیشوند. استفاده از دانههای روغنی فرآوری شده روشی برای افزایش CLA بدون تأثیر منفی بر باکتریهای شکمبه است. دانه سویا برشته عمدتاً بعنوان منبع پروتئین در نظر گرفته میشود. استفاده از حرارت در سویای برشته با تغییر شکل ماتریکس پروتئینی اطراف میسلهای چربی یا با متصل شدن پراکسیدهای اسیدهای چرب غیراشباع با گروههای اسید آمینه از آزاد شدن و بیوهیدروژناسیون چربی در شکمبه جلوگیری میکند، که باعث افزایش اسیدهای چرب غیر اشباع با چند پیوند دوگانه و CLA در شیر میشود.
تغییر ترکیب اسیدهای چرب شیر برای تأمین بیشتر اهداف تغذیهای و سلامتی انسان موضوعی جذاب است. الگوی ایدهآل اسیدهای چرب شیر (از جنبه سلامتی انسان) به این صورت است که چربی شیر باید دارای 10 درصد PUFA، 8 درصد SFA و 82 درصد MUFA باشد، ولی شیر معمولی دارای 70 درصد SFA، 25 درصد MUFA و 5 درصد PUFA است. سطح بالای SFA در چربی شیر، مانند 12:0C، 14:0C و 16:0C با افزایش خطر تصلب شرایین، چربی خون، و کلسترول با چگالی پایین همراه است.
اسیدهای چرب غیر اشباع به علت نداشتن خصوصیات ضد سرطانی، ضد تصلب شرایین، ضد دیابت، و ضدچاقی تحت عنوان "چربیهای سالم" شناخته میشوند. افزایش MUFA و PUFA و کاهش SFA به خصوص 12:0C، 14:0C و 16:0C تغییرات مطلوب در اسیدهای چرب شیر است که باعث افزایش سلامت انسان میشود. الگوی اسیدهای چرب شیر میتواند از طریق تغییرات جیرهای مانند تغذیه دانههای روغنی دستکاری شود. نسبتهای اسیدهای چرب کاهنده کلسترول به اسیدهای چرب افزایش دهنده کلسترول [1] n6/n3 PUFA ,PUFA/SFA(h/H)، شاخصص گرفتگی رگها (AI)[2] و شاخص لخته شدن خون [3] (TI) برای بررسی ارزش تغذیهای چربی شیر استفاده میشود. باب و همکاران شاخصی دیگر، تحت عنوان شاخص افزایش دهنده سلامتی [4] (HPI) که معکوس شاخص گرفتگی رگها است را گسترش دادند.
در تحقیق رفیعی و همکاران در سال 1395، به علت میزان بالای PUFA در شیر گاوهایی که سویای برشته خوردند، نسبتهای PUFA/SFA و SFA/UFA در شیر گاوهایی که سویای برشته خورده بودند در مقایسه با گاو هایی که جیره شاهد را مصرف کرده بودند به ترتیب بیشتر و کمتر بود (15/0 و 49/1 در مقابل 07/0 و 89/1). به علت میزان بیشتر 18:3C در جیرههای سویای برشته، تغذیه سویای برشته در مقایسه با جیره شاهد نسبت n6/n3 را 26 درصد کاهش داد (01/0 p <).
مصرف PUFA n3 اثرات مثبتی بر سلامتی انسان دارد. کاهش MCFA (مخصوصا 16:0C به میزان 30%) و افزایش PUFA (به میزان 95%) در شیر گاوهایی که سویای برشته در مقایسه با جیره شاهد خورده بودند باعث کاهش شاخصهای AI و TI و افزایش نسبت hH و HPI در شیر گاوهای مصرف کننده سویای برشته شد. چربی شیر با میزان بالای AI و TI میتواند باعث افزایش تصلب شرایین و انسداد شریان های قلب انسان بشود، در حالی که شیر با HPI و نسبت hH بالا (به دلیل بیشتر بودن CLA و PUFA) ممکن است اثرات محافظتی بر علیه بیماریهای قلبی و عروقی داشته باشد. مک نیون و همکاران بیان کردند که گوشت گاوهای پرواری که سویای برشته مصرف کرده بودند غلظت کمتری از MCFA (اسیدهای چرب افزایشدهنده کلسترول) و میزان بالاتری از UFA (اسیدهای چرب کاهنده کلسترول) را در مقایسه با گاوهایی که دانه خام یا اکسترود مصرف کرده بودند داشت. باب و همکاران گزارش دادند گاوهای مصرفکننده سویای اکسترود، به علت افزایش میزان 18:2C cis و 18:3C cis درر چربی شیر HPI بیشتری در کره تولیدی داشتند.
شاخص اشباعزدایی [5] (DI) برای دستیابی به میزان غیر اشباع کردن اسیدهای چرب خاص در زمان تولید اسیدهای چرب شیر استفاده می شوند. آنزیم ∆9desaturase تولید باند دوگانه سیس را بین کربنهای 9 و 100 اسیدهای چرب اشباع متوسط و بلند زنجیر (بین 10 تا 18 کربن) تسریع میکند، از این رو اسیدهای چرب اشباع بلند و متوسط زنجیر را به MUFA متناظر با آنها تبدیل می کند. این فعالیت یک مرحله ضروری در تولید اسیدهای چرب غیر اشباع است.
برآورد شده است که انسانهای بالغ بطور متوسط فقط یک سوم تا یک دوم CLA از میزان مناسب برای کاهش سرطان مصرف میکنند. به همین دلیل، افزایش میزان CLA شیر و گوشت گزینهای برای افزایش ارزش تغذیهای و درمانی محصولات لبنی و گوشت است. ایزومرCLA11 trans،9cis، که عمدتا از بیوهیدروژناسیون اسید لینولئیک در شکمبه تولید میشود، به خاطر خصوصیات ضد سرطانی بیشترین اهمیت را دارد مطالعات نشان داده است که مصرف زیاد MCFA و اسیدهای چرب ترانس عاملی خطرناک برای تشکیل بیماریهای قلبی و عروقی هستند.
مواد خوراکی مشتق شده از نشخوارکنندگان منابع مهم MCFA و اسیدهای چرب ترانس در خوراک انسانها هستند. برای کاهش MCFA و SFA و همچنین 18:2C9cis ، 18:3cisC وCLA11trans ،9cis و اسیدهای چرب غیر اشباع امگا 3 و 6 در شیر نشخوارکنندگان، مکملهای دانههای روغنی میتوانند در جیره این دامها استفاده شوند. در تحقیق رفیعی و همکاران (1395) گاوهایی که سویای برشته مصرف کردند نسبت به گاوهایی که نمک های کلسیمی اسیدهای چرب مصرف کرده بودند شیر با میزان بیشتری از CLA و PUFA، اسیدهای چرب ترانس مساوی، و AI و TI کمتر تولید کردند، که پیشنهادکننده این موضوع است که استفاده از دانه سویای برشته میتواند باعث تولید شیر مناسبتری برای کاهش خطر بیماریهای تصلب شرایین و رگهای خونی قلب بشود که با مصرف شیر و محصولات لبنی با چربی اشباع در رابطه مثبت است. همچنین نتایج نشان داد که گاوهای تک شکم نسبت به گاوهای چند شکم شیر با کیفیتتری را برای اهداف سلامتی انسان تولید میکنند. ولی به خاطر میزان چربی شیر و تولید شیر کمتر در گاوهای یک شکم، تولید CLA در گاوهای یک شکم کمتر از چند شکم بود.
منبع: ariyadaneh.ir