بیماری آبله در دام (بخش اول)
ضایعات پس از مرگ بیماری
پوست معمولاً دارای ماکول، پاپول و/ یا ضایعات نکروتیک و دلمه بوده که بوسیله مناطقی از ادم، خونریزی و پرخونی احاطه شدهاند. پاپولها به درم و اپیدرم وارد شده و در موارد شدید ممکن است به عضلات هم گسترش یابند. ضایعات پوستی ممکن است در نکروپسی به خوبی حیوان زنده آشکار نباشند. غشاهای مخاطی چشمها، بینی، دهان، فرج و غلاف آلت تناسلی ممکن است نکروتیک یا زخمی شده باشند.
ریهها اغلب دارای مناطق پرخون و ادماتوز یا گوشتی شده بوده و ندولهای خاکستری یا سفید محکم دارند. این ندولها در ریهها میتوانند تا 5 سانتیمتر قطر داشته باشند و اغلب در لوبهای دیافراگمی دیده میشوند. در مراحل اولیه بیماری ممکن است مثل نقاط قرمز (red spots) دیده شوند.
شکل3- آبله گوسفندی: ندولهای قرمز مایل به سفید در ششها
پاپولها یا پاپولهای زخمی شده در مخاط شیردان معمول هستند و ممکن است در شکمبه، روده بزرگ، حلق، نای و مری نیز یافت شوند. کانونهای مجزای رنگ پریده و زیر کپسولی (با قطر حدود 2 سانتیمتر) گاهی در سطح کلیهها، کبد و بیضهها دیده میشوند. غدد لنفی در سرتاسر بدن معمولاً بزرگ و ادماتوز بوده و ممکن است پرخون و دارای خونریزی باشند.
میزان واگیری و تلفات آبله در دام
تلفات و واگیری بیماری بستگی به نژاد، سن، وضعیت سلامتی حیوان، ایمنی به ویروس آبله (مواجهه قبلی با ویروس) و سویه ویروس دارد. عفونتهای ملایم به طور معمول در نژادهای بومی در مناطق اندمیک دیده میشوند اما بیماری شدید اغلب در حیوانات جوان و دچار استرس شده و حیوانات درگیر با عفونتهای همزمان یا حیواناتی که از مناطقی که در آن آبله چند وقتی رخ نداده است دیده میشود.
میزان تلفات گزارش شده در نژادهای بومی در مناطق آندمیک از 1 تا 75درصد یا بیشتر متفاوت است اگرچه میزان تلفات اغلب کمتر از 10درصد است. تلفات نزدیک به 100درصد در حیوانات جوان گزارش شده است. در نژادهای وارداتی گوسفند و بز معمولاً زمانی که به مناطق آندمیک وارد شوند بیماری شدید رخ میدهد. میزان واگیری و تلفات در حیوانات تازه وارد میتواند تا 100% در گلههای بسیار حساس برسد.
تفاوتهای فصلی در وقوع آبله بزی و گوسفندی بستگی به منطقه و آب و هوای آن و نوع سیستم پرورشی وجود دارد که ارتباط با تماس نزدیک بین حیوانات در فصول سرد و کمبودهای تغذیهای دارد. در آسیا بیشترین وقوع بیماری از نوامبر تا مارچ میباشد.
تشخیص بیماری آبله
تشخیص بالینی: در حیوانات تب دار دارای ضایعات پوستی تمام ضخامت با بزرگی غدد لنفی به بیماری آبله مشکوک میشویم. سختی تنفس، التهاب ملتحمه، ترشحات بینی و دیگر علایم ممکن است دیده شوند. میزان تلفات در حیوانات جدید که وارد مناطق اندمیک میشوند بالاست. اگرچه آبله گوسفند و بز در حیوانات حساس براحتی قابل تشخیص است ولی در حیوانات بومی بسیار مشکل میباشد.
تشخیص تفریقی: تاریخچه حیوانات درگیر، مکان جغرافیائی و ترکیب علائم بیماری میتواند به تشخیص تفریقی از دیگر بیماریها کمک کند که تفریق از بیماریهای ذیل صورت میگیرد:
• اکتیمای واگیر
• زبان آبی
• طاعون نشخوارکنندگان کوچک
• درماتوفیلوزیس و استرپتوتریکوزیس
• کچلی (mange) مثل جرب پزروپتیک و sheep scab
• حسیاسیت به نور
• ذاتالریه انگلی
• ضایعات ناشی از گزش حشرات
• لنفادنیت کازئوس
تستهای آزمایشگاهی: آبله گوسفند و بز را میتوان با میکروسکوپ الکترونی تشخص داد زیرا مرفولوژی ذرات ویروس اختصاصی است. کاپری پاکس ویروسها را میتوان از ویروسهای آبله که ایجاد ضایعه در نشخوارکنندگان کوچک میکنند تفریق داد. هیستوپاتولوژی هم کمککننده است. تشخیص قطعی با جداسازی ویروس عامل آن صورت میگیرد. ویروسهای آبله بزی و گوسفندی را میتوان در کشت سلولی بیضه بره و کلیه گوسفند یا بز و دیگر ردههای سلولی گوسفند و بز یا گاو (حساسیت کمتر) جدا کرد.
ویروسهای آبله را در سطح جنس میتوان بوسیله رنگآمیزی ایمونوفلورسانس یا ایمونوپراکسیداز و روشهای تشخیص اسدنوکلئیک و دیگر تکنیکها تشخیص داد. گاهی اوقات این ویروسها میتوانند با تلقیح به گوسفند یا بز جداسازی شوند. روش PCR میتواند ژنوم کاپری پاکس ویروسها را در نمونههای بافتی یا کشتها مشخص کند اما نمیتواند نوع بزی یا گوسفندی را تفریق کند. ولی اگر با روشrestriction fragment lenggth polymorphism assay)RFLP) همراه شود قابل تفریق است. نوترکیبی بین ویروسهای آبله بزی و گوسفندی میتواند شناسائی ویروس را دشوار سازد. آنتیژنهای ویروس را میتوان بوسیله AGID یا الایزا و ... در بافتها مشخص کرد.
در تست AGID واکنش متقاطع بین ویروسهای آبله گوسفند و بز با پاراپوکس ویروسها رخ میدهد که این دو گرو بوسیله میکروسکوپ الکترونی قابل تشخیص هستند. در روشهای سرولوژی (از قبیل خنثیسازی ویروس، AGID، فلورسنت آنتیبادی غیرمستقیم، الایزا و immuno blotting) میتوان ویروسهای آبله را مشخص کرد اما نوع بزی یا گوسفندی قابل تفریق نیستند. آنتیبادی علیه ویروسهای آبله گوسفند و بز یک هفته پس از ظهور ضایعات پوستی یافت میشوند. خنثیسازی ویروس اختصاصیترین تست سرولوژیک است اما برای تشخیص عفونت در تمام حیوانات به اندازه کافی حساس نیست. واکنشهای متقاطع با دیگر ویروسها در تستهای فلورسنت آنتیبادی و AGID رخ میدهد.
نمونه گیری
در حیوانات زنده بیوپسی از ضایعات پوستی تمام ضخامت برای جداسازی ویروس و تشخیص آنتیبادی اخذ میگردد. نمونهگیری در یک هفته اول پس از شروع علائم انجام گیرد. ویروسهای آبله گوسفند و بزی در مایعات وزیکولی، دلمهها، تراشههای ضایعات پوستی، در آسپیره کردن غدد لنفی و خون (جمعآوری شده در هپارین یا EDTA) یافت میشوند. در کالبدگشائی نمونهها باید از ضایعات پوستی، غدد لنفی و ضایعات ریهها اخذ گردد. نمونههای اضافی برای بافتشناسی از پوست، طحال، شکمبه، نای، ریهها و دیگر بافتهای درگیر اخذ گردد.
PCR میتواند این ویروسها را در خون، سواپهای دهان یا بینی، دلمهها، ضایعات پوستی و نمونههای بافتی مشخص کند. آنتیبادیهای خنثیکننده میتوانند با جداسازی ویروس و برخی تستهای تشخیص آنتیژن تداخل کنند نمونهها برای این تستها باید در هفته اول بیماری اخذ گردند. نمونهها برای PCR میتوانند بعد از تشکیل آنتیبادیهای خنثیکننده اخذ گردد. برای سرولوژی نمونههای زوج اخذ میگردد. نمونهها برای جداسازی ویروس باید در اسرع وقت به آزمایشگاه ارسال شوند. اینها در در شرایط سرد و در یخچال و یا همراه یخ خشک حمل میشوند. اگر این نمونهها باید بدون یخچال فواصل زیادی را طی کنند گلیسرول (10%) میتواند اضافه شود. نمونههای بافتی باید به اندازه کافی بزرگ بوده که محیط کشت نتواند به مرکز بافت نفوذ کرده و ویروسها را در آن تخریب کند.
درمان بیماری آبله در دام
درمانی برای آبله گوسفند وبز وجود ندارد. پمادهای ضدعفونیکننده میتوانند برای جلوگیری از عفونتهای ثانویه برای زخمها استفاده شوند درمان آنتیبیوتیکی نیز استفاده میشود.
کنترل
این ویروسها اغلب از طریق حیوانات آلوده وارد گله میشوند اما کود و وسایل و محصولات دامی مثل پشم هم میتوانند باعث انتشار بیماری شوند. کنترل همهگیری بوسیله قرنطینه، کنترل تردد و کاهش تراکم حیوانات آلوده و در معرض خطر، تمیز و ضدعفونی کردن وسایل و فارمها انجام میشود. حیوانات بیمار باید فوراً جدا شده و اصطبلها باید تمیز و ضدعفونی گردند و حیوانات اطراف ناحیه درگیر سریعاً واکسینه شوند. در مناطقی که این بیماریها بطور متناوب رخ میدهند موثرترین روش کنترل بیماری واکسیناسیون سالیانه میباشد.
اگر بیماری در یک ناحیه به طور گسترده پراکنده شده است واکسیناسیون دسته جمعی و سپس توقف واکسیناسیون و کنترل جابجائی حیوانات میتواند استراتژی خوبی برای کنترل این بیماریها باشد. ازبین بردن تلفات بسیار مهم است که اغلب روش سوزاندن یا دفن بهداشتی استفاده میشود. این ویروسها بیش از 6 ماه در آغل تمیز نشده و چند ماه در دلمههای خشکیده روی پوست و پشم و مو باقی میمانند. این ویروسها به خشکی مقاوم هستند و میتوانند در چرخه انجماد و گرم کردن زنده بمانند اگرچه عفونتزائی آنها ممکن است کاهش یابد. در انتشار گسترده بیماری واکسیناسیون میتواند انجام گیرد. در دمای 56 درجه سانتیگراد برای دو ساعت و در 65 درجه در 30 دقیقه تخریب میشوند. حساسیت به گرما ممکن است بین سویههای آبله بزی و گوسفندی متفاوت باشد 56 درجه ممکن است در یک ساعت برخی سویهها را غیرفعال کند اما بطور موثری تیتر دیگران را کاهش ندهد.
این ویروسها عموماً به اتر (20%) فرمالین و کلروفرم حساس هستند اگرچه در مطالعاتی که در دهه 1940 انجام شد برخی سویهها به اتر مقاوم بودند. همچنین به هیپوکلریت سدیم، دترژنتها که شامل حلالهای چربی هستند، اسید هیدرکلریک (2% برای 15 دقیقه)، اسید سولفوریک (2% برای 15 دقیقه) و فنل حساس هستند.
ایمنی خوب و واکسیناسیون برای کنترل آبله گوسفند و بزی در مناطق اندمیک کاربرد دارد در این مناطق حیوانات جدید باید حداقل 21 روز قبل از ورود به گله قرنطینه شوند. گلههای آلوده و حیوانات بیمار باید حداقل تا 45 روز بعد از بهبود علائم بالینی بیماری جدا شوند. و از انتقال دامها از مناطق آلوده به مناطق عاری از بیماری ممانعت کرد. انتقال تولیدات دامی از قبیل گوشت، پشم مو و پوست از مناطق آلوده نیز باید کنترل گردد. در برخی همهگیریها میتوان گله آلوده را کشتار نمود.
سلامت عمومی
شواهدی از انتقال بیماری آبله گوسفند و بزی به انسان در دست نیست. در دو مورد انتقال آلودگی به انسان گزارش شده که بر اساس علائم بالینی بوده است و قابل اعتماد نمیباشند.
گردآوری و تهیه: دکترمحمد یزدانبخش