ابتلای ماهیان گورخری به انگل آرگالوس (بخش اول)
بحث:
صید ماهیان مولد در شرایط تخمریزی در کنار گیاهان آبزی غوطهور مورد ترجیح برای لانه یعنی گونههای میریوفیلوم (Myriophillum sp.) (4، 9، 17) و سراتوفیلوم (Ceratophyllum sp.) ابتلای شدید ماهیان گورخری را به این انگل نشان داد. این آلودگی در هیچیک از مطالعات پیشین صورت گرفته از محققین در منطقه و زیستگاههای مربوطه در ماهی گورخری مشاهده و گزارش نشده بود. گونههای آرگولوس به عنوان اکتوپارازیتهای فرصتطلب در ظرف مدت کوتاهی میتوانند با ایجاد عفونتهای ثانویه تلفات شدیدی را به ماهیان وارد نمایند. خطر این پارازیت نه تنها در محیطهای طبیعی بلکه در پرورش ماهیان قزلآلا نیز جدی است. و در صورت مستعد بودن ماهی گورخری به ابتلای به این انگل، با توجه به وجود زیستگاههای این ماهی در مناطقی از استان چهارمحال و بختیاری که کارگاههای پرورش ماهی در آن قرار دارند خطر گسترش را نمیتوان نادیده گرفت.
تراکم بالای آرگولوس در محدوده فعالیت تولیدمثلی جمعیت مولدین
به طورکلی در روند ابتلای ماهیان به انگلها، پراکنش پارازیت در زیستگاه مورد ترجیح و به علاوه حضور میزبان در این زیستگاهها، احتمال ابتلا را در ماهی بالا میبرد. بسترهای سنگی و گلی واجد گیاهان غوطهور تنک و غیر انبوه بر روی آنها، به دلیل مناسب بودن عمق، تمیز بودن آب، غذای کافی و به ویژه کمتر بودن شکارچیان از جمله دوزیستان و پرندگان، اهمیت زیادی برای ماهیان گورخری از نظر انتخاب بسترهای تخمریزی داشتهاند. به علاوه این قسمت دارای پوشش غالب گیاهان غوطهور سراتوفیلوم (Ceratophyllum sp.) و میریوفیلوم (Myriophillum sp.) است که توسط محققین پیشین به عنوان بستر مناسب ماهیان گورخری گزارش شده است. بررسی وضعیت ابتلا در ماهیان آمورنما P.parva به عنوان یک شاهد در کنار گونه اول توانست توضیحدهنده علت ابتلای بیشتر گونه بومی A.vladykovi(جدول1) به دلیل رفتارها و مشخصات زیستگاهی باشد. آلودگی حدود 51% از ماهیان گورخری صید شده در مقابل 7% از ماهیان آمورنما بر این دلالت مینماید که این دو گونه ماهی با وجود نزدیکی محل و زمان تخمریزی با دو بستر متفاوت در محل تجمع اکتوپارازیتها، در معرض یکسان از ابتلا قرار نمیگیرند. بر اساس نتایج جدول 4 در لانهگزینی اول فصل، در نواری از آب ساحلی با عمق 30 سانتیمتر تا حدود 1 متر (متوسط 55 سانتیمتر) برای ماهیان گورخری تالاب، بهترین و بیشترین بسترهای تخمریزی در میان گیاهان تودهای منفرد فراهم میگردید ولی با عقب نشستن آب، این متوسط عمق کمتر شده (22 سانتیمتر) و در بازه عمق 15 تا 65 سانتیمتری قرار میگیرد که این منطقه از تراکم شدید آرگولوس برخوردار بوده است. ماهیان مولد مهاجم آمورنما P.parva که همزمان با ماهیان گورخری A.vladykovi به تخمریزی میپردازند با توجه به اندازهگیریها (جدول 2) در واکنش به رویداد خشکی فصلی، از مکانهای تخمریزی اولیه خود خارج و این ماهیان لانههای مجدد خود را به فاصله 200 سانتیمتری و عمق 35 سانتیمتری انتقال دادند و بسترهای تخمریزی ماهیان آمورنما و ماهیان گورخری که در هفتههای اول تخمریزی کاملاً با دو کمربند با بستر سنگی و بستر گیاهی قابل تفکیک بود، به صورت مجاور هم واقع شدند. از سوی دیگر با وجودیکه محلهای تخمریزی ماهیان گورخری در این رویداد حتی به ساحل میچسبیدند(دامنه 15 تا 65 سانتیمتری)، بر عکس ماهیان آمورنما اکثر ماهیان نر لانههای انتخابی خود را ترک نمیکردند. این شیوه حفظ و باقی ماندن در لانههای دچار کاهش عمق شده از سوی جمعیت مولدین ماهی گورخری تا اوایل تیرماه که کاهش ارتفاع کلی آب باعث خزان گیاهان میروفیلوم و سراتوفیلوم شده و این پناهگاههای تخمریزی ماهیان گورخری بسیار کم و تودههای آنها تنکتر میگردد مشاهده شد و این به معنای باقی ماندن طولانی مدت مولدین در مناطق با تراکم بالای انگل بود و این رویداد با توجه به تراکم بالاتر بستر از آرگولوسها احتمال آلوده شدن ماهیان گورخری را بیشتر میکرد.
ابتلای بیشتر جنس ماده در گونه گورخری و برخی تفاوتهای میانگونه شاهد و بومی- موثر در ابتلا به پارازیت
نتایج تحقیقات نشان داده است که در یافتن میزبان، سیگنالهای بینایی کمک زیادی به این پارازیت میکند. در مقایسه انجام شده بین بوی ماهی قزلآلا و سیگنال نور، منبع تحریککننده نور بهتر از بوی میزبان باعث جذب آرگولوس گردید و در مورد نرهای این انگل بوی ماهی میزبان از بوی جنس مخالف انگل، تحریککنندهتر و جاذبتر عمل کرد. به نظر Mikeev و همکاران رنگ نقرهای ماهی از جمله سیگنالهایی است که میتواند با توجه به قابلیت بازتابش نور در آب، یک سیگنال مناسب نوری برای پاسخ گیرندهها باشد و نیز فرآیند پلاریزه شدن نور پرشدتی چون خورشید در آب کشف مکان ماهی را برای انگل آسانتر مینماید. از آنجاییکه رنگ دو جنس ماده و نر در ماهیان گورخری متفاوت است رنگ نقرهای جنس مادهها احتمالا میتواند در تحریک بیشتر آرگولوس به سمت ماهی و چسبیدن این پارازیتها موثر باشد، هرچند اثبات تخصصیتر و کاملتر این موضوع خود به تحقیقی جداگانه نیاز دارد.
مشاهدات ما نشان داد که هنگام تخمریزی ماهی ماده با نزدیک کردن خود به لانه توسط ماهی نر به داخل توده گیاهان هدایت و به سمت پایین و بخش پایین گیاه رانده میشود و سپس ماهی ماده تخمها را بر روی ساقههای گیاه رها میکند و از تماس با بستر نیز اجتناب نمیکند و احتمالاً به دلیل تماس ماهیان ماده با ساقه زیرین گیاهان که از تراکم بالاتر آرگولوسها برخوردار است (جدول 3)، ماهی ماده در معرض آلودگی بیشتری قرار میگیرد. به دلیل نرم بودن بافتهای ماده در زیر شکم و کم تحرک بودن این جنس، رهایی از آرگولوسهای چسبیده به بدن ماهی امکانپذیر نمیگردد. در زیستگاه، ماهیان مادهای که به دنبال لانه آماده شده از سوی جنس نر میگردند گهگاه به سمت مناطق کم عمقتر وارد میشوند و به تغذیه نیز میپردازند و این رفتار نیز ماهیان ماده را بیشتر در معرض پارازیتها در مناطق کم عمق ساحلی قرار میدهد. ماهیان نر کمتر به مناطق کمعمقتر وارد میشوند و بیشتر در روی لانههای گیاهی از لانه مواظبت میکنند.
با توجه به نتایج جدول 3 و تراکم بیشتر آرگولوسها در نزدیک کف و در عمق کمتر از 30 سانتیمتر و در روی بستر گلی و نیز در زیر ساقههای گیاهان سراتوفیلوم و میریوفیلوم باعث افزایش تماس و برخورد آرگولوسها با این جنس از ماهیان گورخری میگردد. همه عوامل گفته شده در بالا را میتوان با یافتههای Taylor و همکارانش (2006) در خصوص علت شدت بروز اکتوپارازیت بر روی جمعیت قزلآلای دریاچه یعنی سه عامل کاهش آب به زیر یک متر عمق، بالا رفتن زمان به سر بردن میزبان در محل زیست آرگولوس و نیز تراکم آرگولوس در محل شنای میزبان منطبق دانست. این پارازیت یک چرخه زیستی مستقیم و بیواسطه دارد. بعد از هچ تخمها مرحله فعال زندگی آنها در بدنه آبی آغاز میشود.
آرگولوس بعد از چسبیدن به میزبان و طی مرحلهای از نمو، مرحله زادآوری را بر روی بدن میزبان انجام میدهد و حتی با توجه به اینکه جفتگیری آنها میتواند با چند جفت صورت پذیرد حرکت آنها از یک میزبان به میزبان دیگر هم مشاهده میگردد که این توانایی در انتقال انگل میان افراد جمعیت میزبان و از یک جنس به جنس دیگر بسیار موثر عمل میکند. تخمریزی آرگولوس بر روی سنگهای بستر چندباره صورت میگیرد و چرخه زندگی با ظهور متانائپلیهای فعال آغاز میگردد. با توجه به تماس ماهیان گورخری در زمان مشاهده آلودگی به ویژه در جنس ماده با بسترهای پرجمعیت از متاناپلئوسها در تالاب، آلودگی شدید در میان جمعیت ماهیان گورخری روی خواهد داد و با توجه به اینکه زمان دوری انگل از میزبان در چرخه زندگی آنها به حداقل میرسد و شرایط برای افزایش سریع جمعیت انگل در تالاب در زمان تخمریزی ماهیان بومی گورخری فراهم میشود که آلودگی نرها نیز با توجه به بسر بردن آنها در کنار گیاهان محل تخمریزی و عبور از میان آنها و یا تماس با جنس ماده امکانپذیر است.
ماهیان مهاجم خارجی آمورنما P.parva به عنوان شاهد در تحقیق انجام شده، بسترهای سنگی با سنگهای دارای سقف را برای تخمریزی انتخاب کرده و از گیاهان اطراف تا حد ممکن پرهیز میکردند. ماهیان ماده آمورنما نیز تخمها را روی کف بستر لانه نریخته و در کناره دیواره مسقف تخمها را به سمت سقف رها میکنند تا توسط حرکات نر و خود ماده به سقف بچسبد. شاید این دو عامل مهمترین عاملی باشد که گونه آمورنما را از چرخه زندگی و متاناپلئوسهای آرگولوس دور نگه میدارد. البته با بروز شرایطی که در اثر پایین رفتن آب، زیستگاه تخمریزی ماهیان آمور نما به تودههای گیاهی و پرتراکم از انگلها در تالاب نزدیک میشود، آلودگی در این ماهیان هم رخ میدهد. از نظر مناسب بودن اندام برای آلودگی و تفاوت مرفولوژی میان ماهیان آمورنما و گورخری، میتوان تفاوت را در اندازه فلسهای آنها دانست. ماهیان آمورنما از نظر فلس، درشت فلس هستند در حالی که این موضوع برای ماهیان گورخری صدق نمیکند. با توجه به اینکه در بروز انگل خارجی در ماهیان اولین عامل بازدانده سطح خارجی بدن میزبان است درشتی و اندازه فلسها میتواند در موفقیت و یا عدم موفقیت چسبیدن آرگولوس به بدن میزبان با استفاده از اندام چسبنده خود موثر باشد. حرکات سریع مالش بدن به اجسام برای رهایی از آرگولوس از حرکات تخصصی مشاهده شده در این تحقیق در شنای ماهی آمورنماست درحالی که ماهی گورخری آن را با تندی در مرحله بالغ انجام نمیدهد. با وجود اینکه تراکم آرگولوسها در بسترهای تخمریزی سنگی مورد ترجیح در ماهی آمورنما کم نیست رهایی با حرکات خاص برای آنها نسبت به گونه بومی امکانپذیرتر است.
نویسنده: مهرداد فتح اللهی؛ استادیار گروه شیلات دانشگاه شهرکرد