به گزارش «سرویس دام، طیور و آبزیان» «ماکی دام - پایگاه خبری صنعت دام، طیور و آبزیان»؛ «یک مزرعه 3-2 هکتاری در همین حاشیه شهر یا روستای پدریام دستو پا میکنم، اتاقی دنج در گوشهای از آن برای اقامت موقت میسازم، چند راس گاو و گوسفند و مرغ هم میخرم و برای هرکدام یک آغل در گوشه مزرعه میسازم، یک انبار بزرگ پر از انواع آذوقه هم در کنار آن. مزرعه را اختصاص میدهم به کاشت علوفه و دور تا دورش را هم آفتابگردان میکارم و چند متری را هم انواع سبزیجات برای مصرف خودم میکارم! چند نهال زردآلو و گیلاس در یک گوشهاش میکارم و رشدشان را به نظاره مینشینم. هم تفریح است هم یک درآمد جانبی خوب».
به نقل از روزنامه خراسان، هنوز رویاپردازی پدر برای روزهای بازنشستگیاش تمام نشده که پسر جوانش میگوید: پدرجان، به نظرم کار و تفریح را نمیتوان یک جا داشت؛ اگر میخواهید گوسفند یا گاو پرورش دهید باید حرفهای وارد و بر یک حوزه متمرکز شوید تا بتوانید با دامداریها و شرکتهای کشت و صنعت بزرگ رقابت کنید. علاوه بر آن ممکن است وقوع یک آفت در مزرعه یا یک بیماری در دامها به یکباره همه سرمایهگذاریها را دود کند. پدر با نگاهی سنگین به پسرش میگوید: تو هم بیا کنار من حرفهای و «تخصصی» کار کن؛ من حوصله رقابت ندارم، میخواهم که مفید باشم و از دیدن رشد و بلوغ موجودات زنده لذت ببرم. پسر میگوید قبول، اما به این شرط که دامهایی که من میگویم پرورش دهیم، چرا برویم سراغ گاو و گوسفند که مجبور باشیم با چندین شرکت بزرگ رقابت کنیم؟! نگاه پدر سنگینتر و منتظر شنیدن ایدههای پسر برای مزرعه رویایی دوره بازنشستگی میشود و پسر ایدهها و برخی حساب و کتابهایش را توضیح میدهد:
مزرعه را پر کنیم از برههای پرواری!
فرض کنید 50 راس بره 4-3 ماهه بخریم با وزن 15 تا 20 کیلو که باید برای هرکدام بیش از 250هزار تومان بپردازیم؛ یعنی 12.5 میلیون تومان فقط اینجا. البته الان برای خرید بره کمی دیر شده چرا که معمولاً اوایل تابستان دوره شیرخواری برهها تمام میشود و دامداران آنها را راهی بازار میکنند.
به هر حال باید 6-5 ماه از این حیوانات نگهداری کنیم که هزینه علوفه و نگهداری هرکدام حداقل 100هزار تومان است تا بتوانیم در 10 ماهگی به عنوان پروار راهی بازار کنیم. هزینههای مزرعه و آب و ... هم به کنار. اگر همه چیز خوب پیش برود و وزن هر بره 50 تا 60 کیلو شود میتوانیم امیدوار باشیم که برهها را هرکدام 600 تا 800 هزار تومان بفروشیم و سود 70-60 درصدی کسب کنیم. البته با این سود باید چند سالی کار کنیم تا فقط هزینه خرید زمین و ساختمانهای ساخته شده به جیب برگردد. ضمن این که اگر تلفات داشته باشیم ممکن است همه سود کار از دست برود. پدر میگوید به هر حال این کار خوب است و تلفات در هر کاری ممکن است پیش بیاید. علاوه بر این که الان قیمت گوشت خیلی بالاست و وجود رقیب در بازار هم اصلا مشکلی ایجاد نمیکند. هم اکنون کشور ما مجبور به واردات گوشت از کشورهای مختلف شده تا بازار را تنظیم کند پس رقابت با شرکتها مطرح نیست چرا که خلاء عرضه داریم. همچنین میتوانیم به جای خرید بره، با نگهداری از برههای ماده، تولیدمثل را هم خودمان انجام دهیم تا کار به صرفهتر و از ظرفیت مزرعه در همه سال استفاده شود. پسر که در مخمصه خودساخته گیر افتاده صادقانه میگوید: پدرجان این کارها را همه میکنند، دوست دارم خاص باشیم!
و چرا در مزرعه هیچ کسی قاطر نیست؟!
پسر که جستو جو و پرسو جوهای زیادی کرده است ادامه میدهد: الاغ بسیار سخت جانتر از حیوانات دیگر است. خواص و فواید بسیاری هم دارد و میزان تولید و عرضه آن هم کمتر است! هر کیلو شیر الاغ بیش از 30هزار تومان –20برابر شیر گاو- به فروش میرسد. طبق بررسیهای من اگر 30 تا 40 الاغ شیرده به قیمت 40 تا 50میلیون تومان بخریم، روزانه 30 تا 40 کیلوگرم شیر خواهد داد، یعنی درآمد روزانه حدود یک میلیون تومان! البته درست است که این درآمد در همه سال وجود ندارد اما قابل توجه است.
نگاه سنگین پدر تبدیل شد به نگاه عاقل اندر سفیه! پسرجان آخر چه کسی شیر الاغ میخورد؟ پسر پیروزمندانه توضیح میدهد: پدرجان من تحقیق کردم؛ اخبار 20:30 چند وقت پیش از پزشکها گزارش گرفته بود. آنها میگفتند که برای بیماران مبتلا به یبوست، آسم و ... شیر اسب و الاغ تجویز میکنند. البته شیر اسب و الاغ مکروه است و به همین دلیل کمتر استفاده میشود اما در مورد بیماریها و همچنین در کشورهای مختلف دنیا طرفداران بسیاری دارد؛ هم شیر و هم پنیر آن. ضمن این که اگر به احتمال کم خواست تلف شود، پوست آن نیز مشتریان بسیاری دارد. حتی فضولات این حیوان نجیب(!) هم خواص درمانی دارد؛ از جمله عنبرنسا که خواص مختلفش بر کسی پوشیده نیست.
همچنین این روزها الاغ سواری در مراکز گردشگری رو به گسترش است و میتوان کرهها را بعد از پرورش فروخت. پسر که تغییر نگاه پدر را ناشی از توضیحات دقیق خودش میداند با جسارت شعر سهراب سپهری را هم تحریف میکند و میخواند:
من نمیدانم که چرا میگویند گوسفند حیوان نجیبی است
کبوتر زیباست؟
و چرا در مزرعه هیچ کسی قاطر نیست!؟
مزرعهای برای قورباغه و زالو و کروکودیل و تمساح!
اما نگاه پدر سنگین است و حاضر نیست زیر بار چنین طرحهایی برود. پسر از یک تاکتیک قدیمی یعنی «تغییر نقطه مرجع ذهنی» استفاده میکند. چند ایده بسیار عجیب و غریب دیگر هم که در جست و جوهایش دیده است، مطرح میکند تا در کنار آنها پرورش الاغ دیگر چندان خاص و عجیب نباشد: ببینید پدرجان حتی میتوانیم در مزرعه قورباغه پرورش دهیم. کافی است مزرعه را در نواحی گرم و مرطوب انتخاب کنیم؛ پشه هم که برای تغذیه این حیوان کم توقع کم نیست. راه صادرات هم که باز است؛ گوشت و چرم حیوان در دنیا خواهان زیادی دارد. طبق برخی آمار کشور آمریکا سالانه 1500 تن گوشت قورباغه وارد میکند! هر کیلو گوشت آن هم ظاهرا 25 تا 30 دلار قیمت دارد. کار صادرات هم که این روزها چندان سخت نیست، کافی است با یک شرکت در ترکیه یا دیگر کشورهای همسایه ارتباط بگیریم.
نگاه پدر حالا علاوه بر سنگینی، غضب خاصی هم در خود دارد. پسر که معنای نگاههای پدر را خوب میشناسد، موضوع قورباغه را همین جا تمام میکند: اگر یک مزرعه و تالاب خوب پیدا کنیم میتوانیم در یک گوشه دیگرش زالو هم پرورش دهیم. در مورد زالو که دیگر حرف و حدیثی نیست و مصارف بسیاری در داخل و خارج کشور دارد. هر زالو 1500 تا 2هزار تومان فروش میرود. فقط باید مجوزهای کافی را بگیریم تا دسترسی به خون پستانداران برای تغذیه حیوان راحت باشد. حتی برخی درون یک وان در منزل هم به پرورش زالو میپردازند. پدرجان با این ایدهها حتی میتوان در گوشهای کروکودیل و تمساح هم پرورش داد و مزرعه را تبدیل به یک مرکز گردشگری کرد! و نتایج جست و جوهای اینترنتیاش را درباره پرورش تمساح و کروکودیل به پدر نشان میدهد.
مزرعه گردشگری با خرگوش و تشی و گربه!
پسر که فکر میکند میتواند با ایده مزرعه گردشگری، پدر را برای پرورش هر حیوانی قانع کند، ادامه میدهد: اگر مزرعه در یک مسیر گردشگری خوب باشد میتوان حیوانات بسیار دیگری هم در آن پرورش داد. مثلا تشی و خارپشت یا خرگوشهای زیبا یا حتی گربه. اگر هر گوشهای از مزرعه را به یکی از این حیوانات اختصاص دهیم علاوه بر درآمدزایی از محل فروش آنها ، از محل گردشگری هم میتوانیم درآمد کسب کنیم. آیا این مزرعه از یک مزرعه پرورش گوسفند بهتر نیست؟ پدر نگاهش را از پسر برداشته و روزنامه میخواند. از قضا در صفحهای که مربوط به کسب و کار است یک جمله طلایی مییابد:
بنابراین با پرورش گوسفند شروع میکنیم تا من در مورد ایدههای عجیب و غریب پیشنهادی، بیشتر تحقیق کنم!