به گزارش «سرویس آموزشی» «ماکی دام - پایگاه خبری صنعت دام، طیور و آبزیان»؛ فعالیتهای کشاورزی و دامپروری اساس رونق اقتصادی و رشد و توسعه در جهان هستند و همهی انسانها بهنحوی در آن دخیل بوده و از آن بهره میبرند. مهمترین فایدهی این بخش تولید محصولات غذایی، دارویی، بهداشتی و صنعتی برای حفظ حیات جامعه میباشد. همهساله میلیونها تن محصولات غذایی دامی و زراعی در سراسر جهان تولید میشوند که علیرغم تولید گسترده، همواره تقاضای بیشتری برای محصولات باکیفیتتر و سالمتر وجود دارد. با افزایش تقاضا برای خوراک دام، طیور و آبزیان پرورشی، هرساله مواد و محصولات جدیدی وارد ترکیب غذایی آنها میشوند. از دیگرسو بررسیهای دقیقتر و افزایش حساسیتها نسبت به تأمین غذای سالم و مشخص شدن برخی ترکیبات مضر در محصولات دامی و گیاهی و کشف آلایندههای مختلف و مضرات آنها در خوراکهای حیوانات و غذای انسان موجب دشواری و نگرانیهای فراوانی در زمینهی تأمین غذای سالم شدهاند. لذا در این مقالهی مختصر بر آن شدیم تا با ارائهی توصیفی کلی از آلایندههای خوراک و مواد ضدتغذیهای و سم موجود در خوراک دام، طیور و آبزیان و افزایش آگاهی فعالان باخرد صنعت دام و طیور کشور، گامی در جهت ارتقای سطح کیفی محصولات و سلامتی جامعه برداریم. در این مقاله ابتدا توضیح مختصری در مورد مواد ضد تغذیهای و سمی عمدهی موجود در خوراکها ارائه میشود و سپس به موضوع سموم قارچی و راههای کاهش اثرات منفی آنها میپردازیم.
1- مهمترین مواد سمی و ضدتغذیهای موجود در خوراکهای دام، طیور و آبزیان
بهعلت گستردگی موضوع و سهولت بررسی، این مواد به دو گروه تقسیم میشوند؛ ترکیبات مضر با منشأ درونزادی(Endogenous) که مربوط به متابولیتهای اولیه و ثانویهی تولید شده در خود مادهی خوراکی هستند و ترکیبات مضر با منشأ برونزادی(Exogenous) که ناشی از فعالیت میکرواورگانیسمها و عوامل خارجی هستند.
مهمترین سموم اندوژنوس موجود در خوراکهای متداول دام و طیور عبارتند از لکتینها، ممانعتکنندههای آنزیمهای پروتئاز (آنزیمهای تجزیهکنندهی پروتئینها)، پروتئینهای آنتیژنیک (حساسیت زا)، ترکیبات سیانوژنیک (تولیدکنندهی عامل سیانید که در بین عموم به سیانور مشهور است)، تاننهای متراکم، آلکالوئیدهای کوئینولیزیدین، گلوکوزاینولاتها، گاسیپول، ساپونینها (ترکیبات صابونی)، آمینواسیدهای غیر پروتئینی، استروژنهای گیاهی (فیتواستروژنها)، دانهی علفهای هرز، توکسینهای حیوانی (مانند پروتئینهای پریون[عامل جنون گاوی])، فیتاتها (نوعی ترکیب فسفردار آلی با قابلیت کلیت کردن مینرالها)، تیامینازها، اُگزالاتها و ... .
شایان ذکر است که مواد سمی و ضدتغذیهای اندوژنوس موجود در خوراکهای متداول دام و طیور خود به دو گروه مقاوم به حرارت و حساس به فرآیندهای حرارتی معمول در طی تولید این خوراکها تقسیمبندی میشوند. مثلاً ترکیبات سیانوژنیک، لکتینها و ممانعت کنندههای پروتئینازها، به دماهای رایج در فرآیندهای حرارتی کارخانجات فرآوری خوراک دام، طیور و آبزیان حساس بوده و بهخوبی غیرفعال میشوند، درحالی که بسیاری از ترکیبات دیگر مانند پروتئینهای حساسیتزا، تاننهای فشرده، آلکالوئیدهای کوئینولیزیدین، گلوکوزاینولاتها، گاسیپول، ساپونینها، آمینواسیدهای غیرپروتئینی مانند میموزین و s-متیل سیستئین سولفوکساید و استروژنهای گیاهی نسبت به این فرآیندهای حرارتی از خود مقاومت بالایی نشان میدهند.
مهمترین مواد سمی و آلایندههای اِگزوژنوس موجود در مواد خوراکی مورد استفاده در تغذیهی دام، طیور و آبزیان شامل آلایندههای زیست محیطی (آفت کشها و سموم کشاورزی، آلایندههای صنعتی، مواد رادیواکتیو و فلزات سنگین)، آلودگیهای میکروبی (ایکلای و به ویژه سویهی E.coli O157، سالمونلا، کامپیلوباکتر، لیستریامونوسیتوژنز، کلستریدیومها و...)، آلودگیهای قارچی و کپکها (مایکوتوکسینها یا سموم قارچی و اسپور قارچها، آلکالوئیدهای تولیدی قارچها و ...)، و آلودگیهای ناشی از مواد نامعلوم (بقایای داروها، مواد ضدباکتری مانند آنتیبیوتیکها و یونوفرها و ...) میباشند.
بقایای سموم کشاورزی از قبیل سموم اُرگانوفسفسره (مانند دیازینون و فوزالون) اثرات نامطلوبی بر سلامتی دامها دارند و از طریق شیر، گوشت و تخممرغ قابل انتقال به بدن انسان هستند. همچنین آلایندههای صنعتی موجود در آب، خاک و هوا مانند دیوکسین و Polychlorinated biphenyls که دارای اثرات سمی برای دام و انسان هستند، از طریق محصولات دامی به راحتی وارد بدن انسان میشوند و تجمع مییابند.
2- قارچها و کپکهای تولیدکنندهی توکسین و انواع مایکوتوکسینها
گزارشات متعددی از آلودگی مواد خوراکی با قارچها و اسپور(هاگ) آنها در سراسر جهان وجود دارد. حتی برخی گزارشات حاکی از آلودگی 25 درصدی خوراک دام، طیور و آبزیان به مایکوتوکسینها هستند. در مناطق استوایی کپکهای آسپرژیلوس گونهی غالب آلودهکنندهی خوراک گاوداریها و دیگر مواد خوراکی میباشند. دیگر کپکهایی که از نظر آلودهسازی غلات، مهم بهشمار میروند شامل جنسهای پنیسیلیوم، فوزاریوم و آلترناریا میباشند.
آلودگیهای قارچی بهعلت تولید مایکوتوکسینها (سموم قارچی) بسیار نامطلوب هستند. هرچند حتی تنفس اسپور کپکها و یا خوردن این اسپورها از طریق علوفههای کپکزده، پسماندهای دانههای تخمیری، تفالهی چقندر و یا سیلاژهای آلوده به کپک هم اثرات بسیار زیانباری دارد که در اصطلاح به آن مایکوسیس میگویند. بهعنوان نمونهای از این اثرات نامطلوب میتوان به سقط مایکوتیک و بیماری رودهای موسوم به رینگ وُرم (ضایعات حلقوی متورم در ناحیهای از رودهی باریک) اشاره کرد. سقط مایکوتیک در نتیجهی انتقال سیستمیک اسپورها به جنین و تجمع آنها در بافتهای جنین و لایههای جنینی بروز مییابد.
مایکوتوکسینها متابولیتهای ثانویهی قارچها هستند که بهطور بالقوه میتوانند موجب صدمه به سلامت و فعالیت تولید مثلی دام و طیور شوند. اثرات نامطلوبی که توسط این ترکیبات بهوجود میآیند بهطور سنتی تحت یک عنوان عمومی با عنوان «مایکوتوکسیکوزیس» قرار میگیرند و شامل یک سری سندرمهای کاملاً اختصاصی تا برخی موارد غیراختصاصی میشوند. لیستی از مایکوتوکسینهای عمدهای که باعث آلودگی مواد خوراکی و علوفهها میشوند در جدول شمارهی 1 ارائه شده است که در آن گونهی قارچی تولیدکنندهی آن سم نیز مشخص شده است.
غلات و علوفهها در مزرعه در اثر حملهی قارچهای پاتوژن ویژه و یا قارچهای همزیست به کرات آلوده به سموم قارچی میشوند. همچنین آلودگی به مایکوتوکسینها ممکن است در طی فرآیند برداشت و انبارداری محصولات و خوراکها، هنگامی که شرایط محیطی برای فساد قارچی مناسب باشد نیز روی دهد. میزان رطوبت و دمای محیط، دو عامل تعیینکننده در تکثیر قارچها و کپکها و تولید مایکوتوکسینها هستند. بهطور سنتی قارچهای تولیدکنندهی سم به دو گروه یا دستهی قارچهای مهاجم مزرعهای (پاتوژنهای گیاهان زنده و درحال رشد) و قارچهای مهاجم انباری (قارچهای ساپروفیت یا فسادزا) تقسیمبندی میشوند . Claviceps، Neotyphodium، Fusarium و Alternaria از گذشته بهعنوان قارچهای شاخص حملهکننده به محصولات مزرعهای در دورهی رشد و قبل از برداشت محصول میباشند و در مقابل، آسپرژیلوسها و پنیسیلیومها قارچهای آلودهکنندهی مواد خوراکی انبار شده میباشند. گونههای سنتزکنندهی مایکوتوکسین ممکن است بر اساس منطقهی جغرافیایی که در آن غالب هستند شناخته شدهتر باشند که این مسئله منعکس کنندهی نیازهای محیطی ویژهی آنها برای رشد و تولید متابولیتهای ثانویه میباشد. بنابراین آسپرژیلوس فلاووس، آسپرژیلوس پارازیتیکوس و آسپرژیلوس اُکراسئوس تحت شرایط گرم و مرطوب بهآسانی تکثیر مییابند، درحالی که پنیسیلیوم اِکسپانسوم و پنیسیلیوم ورآکُسوم به طور ویژه قارچهای مناطق معتدله هستند. درنتیجه مایکوتوکسینهای تولید شده توسط آسپرژیلوسها در تولیدات گیاهی حاصل از مناطق استوایی و دیگر مناطق گرمسیری غالب هستند، درحالی که مایکوتوکسینهای تولیدشده توسط قارچهای پنیسلیوم بهطور گستردهای در خوراکهای مناطق معتدله بهویژه دانههای غلات مشاهده میشوند.
قارچهای فوزاریومی همهجا حاضر هستند، اما همین جنس از قارچها هم دارای گونههای مولد سمیاست که تقریباً بهطور اختصاصی مربوط به غلات تولیدشده در کشورهای گرمسیری میباشند. یک ویژگی تازه کشف شده، تولید همزمان دو یا بیش از دو نوع مایکوتوکسین بهوسیلهی یک گونهی یکسان از قارچها میباشند. این مشاهده امکان تفسیر و تحلیلهای تازهای از موارد مشهور ثبت شده در تاریخ بیماریهای ناشی از مایکوتوکسینها را فرآهم میسازد.
جدول.1
Origin of principal mycotoxins occurring in common feeds and forages |
Mycotoxins |
Fungal species |
Aflatoxins |
Aspergillus flavus; A. parasiticus |
Cyclopiazonic acid |
A. flavus |
Ochratoxin A |
A. ochraceus; Penicillium viridicatum; P. cyclopium |
Citrinin |
P. citrinum; P. expansum |
Patulin |
P. expansum |
Citreoviridin |
P. citreo-viride |
Deoxynivalenol |
Fusarium culmorum; F. graminearum |
T-2 toxin |
F. sporotrichioides; F. poae |
Diacetoxyscirpenol |
F. sporotrichioides; F. graminearum; F. poae |
Zearalenone |
F. culmorum; F. graminearum; F. sporotrichioides |
Fumonisins; moniliformin; fusaric acid |
F. moniliforme |
Tenuazonic acid; alternariol; alternariol methyl ether; altenuene |
Alternaria alternata |
Ergopeptine alkaloids |
Neotyphodium coenophialum |
Lolitrem alkaloids |
N. lolii |
Ergot alkaloids |
Claviceps purpurea |
Phomopsins |
Phomopsis leptostromiformis |
Sporidesmin A |
Pithomyces chartarum |
PR |
Penicillium roqueforti |
3- کدام سموم قارچی دارای اهمیت بیشتری هستند
این که کدامیک از سموم قارچی مهمتر و خطرناکتر هستند، یک مسئلهی نسبی است و به عوامل متعددی بستگی دارد. عمدهترین عواملی که مربوط به خود سم هستند عبارتند از مقدار سم و مدت زمانی که حیوان در معرض آن سم قرار دارد. از دیگر عوامل مؤثر بر میزان عوارض نامطلوب سموم قارچی میتوان به گونهی حیوان و نژاد آن، جنس حیوان، وضعیت فیزیولوژیکی حیوان (آبستنی، سن، بیماری، استرس و...)، جیرهی مورد استفاده و وضعیت موادمغذی موجود در آن و سایر مواد ضدتغذیهای و سموم قارچی که ممکن است همزمان در خوراک وجود داشته باشند اشاره نمود. از سوی دیگر هر منطقه و اقلیم آب و هوایی مستعد حضور انواع خاصی از سموم قارچی بسته به نوع کپکهای رشدیافته در آن منطقه میباشد و آب و هوا تعیین کنندهی سم غالب موجود در یک خوراک میباشد.
معمولاً خوراکهای انبار شده در مناطق سرد (غلات تولیدشده در مناطق کوهپایهای ایران) مستعد آلودگی به کپکهای پنیسلیوم و مواد خوراکی انبار شده در مناطق گرم مانند بنادر جنوبی ایران مستعد حضور کپکهای آسپرژیلوس هستند و کپکهای فوزاریوم معمولا در همهجا دیده میشوند. البته باتوجه به اینکه کشور ما چهار فصل بوده و دارای اقلیمهای آب و هوایی متنوعی است، لذا احتمال آلودگیهای همزمان با انواع سموم قارچی بسیار بالاست. یادآور میشویم که تولیدمثل جنسی قارچها از طریق هاگها میباشد که موادی بسیار سبک بوده و با جریان هوا به همهجای کرهی زمین منتقل میشوند و بهمحض بروز شرایط مستعد حتی برای چند ساعت بهسرعت شکوفا شده و تولید سم مینمایند. از سوی دیگر عوامل تعیینکنندهای وجود دارند که بر ایجاد و شدت آلودگیهای قارچی بسیار مؤثر میباشند و عبارتند از دما (دمای انبار)، رطوبت، اکسیژن، میزان تخلخل و نفوذپذیری و تهویهی هوا در مادهی خوراکی، غلظت اولیهی هاگها و ریزوئیدهای کپک و عوامل تولیدمثلی آنها (آلودگی اولیهای که با مساعد شدن شرایط شروع به گسترش میکند)، آلودگی با سایر میکروبها که اثرات متقابلی با آلودگیهای قارچی دارد، آسیبهای مکانیکی اولیهی موجود در خوراکها(میزان دانههای شکسته و لهشده و...) و هجوم حشرات.
براساس مطالعاتی که اخیراً در مورد آلودگی ناشی از سموم قارچی در منطقهی آسیا و اقیانوسیه صورت گرفته است، سموم قارچی معمولاً بهصورت همزمان و در چند نوع مختلف در یک خوراک پیدا میشوند و هر نمونهی خوراک علیرغم هزینههای گزاف باید از لحاظ وجود انواع سموم قارچی آنالیز شود و این همزمانی بروز دو یا چند نوع مایکوتوکسین یک خطر بالقوه برای صنعت دام، طیور و آبزیان بهشمار میرود.
بر اساس این تحقیق میان حضور آفلاتوکسینهای B1 و B2 و نیز میان حضور این آفلاتوکسینها با حضور فومونیزین B1 وB2 بهطور همزمان در یک نمونهی خوراک همبستگی بالایی وجود دارد. درحالی که میان بروز همزمان آلودگی با مایکوتوکسینهای فوزاریومیزرالنون و دیاُکسینیوالنون و سموم قارچی اُکراتوکسین و آفلاتوکسین (سموم مربوط به کپکهای انباری) همبستگی کمی وجود دارد. همبستگی میان حضور همزمان سایر سموم قارچی بیشتر به نوع مادهی خوراکی بستگی دارد. هرچند با توجه به مطالب بالا بهطور قطع نمیتوان گفت کدامیک از سموم قارچی مخربترند و بروز همزمان چند نوع مایکوتوکسین در یک نمونهی خوراک نیز کار را دشوارتر میکند اما باتوجه به خساراتی که ایجاد میکنند میتوان گفت در درجهی اول آفلاتوکسینها و بعد از آن سموم دیاُکسینیوالنون، زرالنون، سم T-2 و فومونیزین که توسط قارچهای فوزاریومی تولید میشوند و اُکراتوکسین و سم PR که توسط قارچهای پنیسلیومی تولید میشوند از اهمیت بالاتری برخوردارند.
باتوجه به آنچه در این قسمت توضیح داده شد، تشخیص یک نوع خاص از سموم قارچی در یک خوراک نه تنها به معنی عدم حضور سایر مایکوتوکسینها در آن خوراک نیست، بلکه به احتمال بسیار زیاد این خوراک حاوی یک یا چند نوع سم قارچی دیگر نیز میباشد.
4- مهمترین عوارض ناشی از سموم قارچی
مهمترین آسیبهای حاصل از سموم قارچی شامل مواردی از قبیل سرکوب سیستم ایمنی، مسمومیت و نکروز کبدی، سرطانزایی، آسیب به شبکههای نفروتیک و مویرگی کلیهها، اثرات عصبی، کاهش عملکرد، اثرات پوستی، اثرات گوارشی و مستعد کردن حیوان برای ابتلاء به سایر بیماریها میباشند. زنگ خطر در مورد مایکوتوکسینها برای اولین بار در رابطه با مرگ و میر بوقلمونها در اثر خوراکهای آلوده به آفلاتوکسین در بریتانیا (دههی 60 میلادی) به صدا در آمد و از آن پس تحقیقات زیادی در مورد اثرات تغذیهای، فیزیولوژیکی و پاتولوژیکی این ماده (آفلاتوکسین) شروع شد و با کشف سموم قارچی دیگر دامنهی این مطالعات بهسرعت در حال گسترش است.
آفلاتوکسینها معمولا در گروه 1 مواد سرطانزا برای انسان قرار میگیرند و آفلاتوکسینM1 که از آفلاتوکسینها در کبد تولید میشود نیز به تازگی در گروه 1 مواد سرطانزا قرار گرفته است (قبلا در گروه 2 مواد سرطانزا قرار داشت). بهدلیل خطراتی که مایکوتوکسینها و بهویژه آفلاتوکسینها برای سلامتی انسان دارند، تاکنون 99 کشور قوانینی را برای کنترل این سموم در غذای انسان و خوراک دام و طیور تعیین کردهاند. در اتحادیهی اروپا و ایران میزان مجاز سم آفلاتوکسین M1 در شیرخام و شیر مخصوص کارخانجات تولیدات لبنی و شیر با فرآیند حرارتی حداکثر 50 نانوگرم در کیلوگرم و در آمریکا این میزان 500 نانوگرم در کیلوگرم (ppb 0/5) میباشد. FDA میزان مجاز آفلاتوکسین در خوراک گاوهای شیری را ppb 20 و در شیر را ppb0/5 اعلام نموده است. یک قاعدهی کلی این است که غلظت آفلاتوکسین شیر حدوداً مساوی 7/1% غلظت آفلاتوکسین در کل خوراک TMR میباشد. بهعنوان مثال گاوهایی که خوراکهای حاوی ppb30 آفلاتوکسین مصرف میکنند، میتواند شیری محتوی آفلاتوکسین بالاتر از حد مجاز FDA تولید کنند. در اروپا میزان مجاز آفلاتوکسین در خوراکppb 5 میباشد و برای شیر این مقدار ppb 0/05 میباشد.
بنایراین اگر آفلاتوکسین جیره بالاتر از ppb3 باشد، مقدار آفلاتوکسین موجود در شیر به میزانی فراتر از حد مجاز قانونی افزایش مییابد. هنگامی که آفلاتوکسین توسط یک پستاندار خورده میشود، بهسرعت در دستگاه گوارش جذب شده و در کمتر از 15 دقیقه به صورت آفلاتوکسین M1 در خون حیوان قابل تشخیص خواهد بود و در اولین شیردهی حیوان پس از مصرف آفلاتوکسین نیز قابل تشخیص میباشد.
شاید برخی افراد با خود بیاندیشند که آفلاتوکسین و سایر مایکوتوکسینها تنها بر عملکرد دامها تأثیر دارند و زیان ناشی از آنها فقط به دامها و مصرفکنندگان محصولات دامی وارد میشود و این زیانها نیز نمیتوانند خیلی جدی باشند، ولی آگاهی از یکی از موارد حاد مسمومیت با مایکوتوکسینها که در کراچی پاکستان و در اثر استفاده از نان خشک کپک زده و مواد پسماند رستورانها رخ داد میتواند ما را از جدی بودن خطرات این سموم بیشتر آگاه سازد. در سال 2007 میلادی فاجعهای در کلنی گاوهای شیری لاندهی کراچی رخ داد و 493 مورد از دامها مردند و 1200 رأس دیگر نیز بیمار شدند. کمیتهی تحقیقات علمیو صنعتی پاکستان (شعبهی کراچی) عامل این مرگ و میر را غلظت بالای آفلاتوکسین و سم T2 در خوراک گاوهای شیری اعلام کرد.
در حالحاضر روش مرجع برای تشخیص و اندازهگیری آفلاتوکسین M1 در شیر استفاده از HPLC با تشخیص فلوریستریک میباشد، با این وجود در سالهای اخیر استفاده از تکنیک ELISA در تشخیص و آنالیزهای روتینAF با موفقیت زیادی همراه بوده است که علت آن سرعت و سادگی روش و حساسیت و اختصاصی بودن بسیار بالای آن است. بنابراین در حال حاضر روش پیشنهادی برای اندازهگیری آفلاتوکسین M1 چه در شیر گاو و چه در شیر گوسفند تکنیکELISA میباشد.
5- مهمترین راههای کنترل و کاهش اثرات نامطلوب سموم قارچی
راههای کاهش میزان سموم قارچی شامل موارد جداسازی و کاهش غلظت سم از طریق حذف فیزیکی سموم (مثلا دور ریختن بخشهای بسیار آلوده و ...)، خنثیسازی و غیرفعال کردن سموم و استفاده از مواد جاذب سم که میتوانند جذب سموم در دستگاه گوارش را کاهش دهند، میباشد.
درحال حاضر راهحلهای پیشهاد شده عبارتند از آمونیاکی کردن خوراکها، استفاده از تخمیر میکروبی، تمیز کردن دانهها و جداسازی فیزیکی آلودگیها، استفاده از سویههای قارچی غیر سمی جهت رقابت با کپکهای تولیدکنندهی سم، استفاده از سدیمبیسولفات، حرارت دادن و استفاده از اشعهی UV و افزودن مواد جاذب مانند بنتونیت و سایر آلومینوسیلیکاتها. در این میان سدیمبیسولفات خوشخوراکی را پایین میآورد و اشعهدهی و استفاده از هضم میکروبی روشهای کاربردی بهحساب نمیآیند. روشهای آمونیاکی کردن و استفاده از اسیدهای آلی در مقیاسهای بزرگ و برای ذرت و پنبه دانه اجرا میشود، ولی نیاز به امکانات اولیهی هزینهبر دارد و دارای اشکالات زیستمحیطی میباشد و تنها تا حدودی آفلاتوکسینها را حذف میکند، افزون براینکه از ترکیب آمونیاک با قندهای موجود در علوفهها 4-متیل ایمیدازول بهوجود میآید(در دمای بالا) که موجب نوعی اختلال در بدن گاوها شده که خود را بهصورت پرتحرکی نمایان میسازد.
جدا کردن فیزیکی نیز پرهزینه بوده و نیاز به امکانات اولیهی خاصی دارد. حرارت دادن نیز پرهزینه است، اما علاوه بر آن موجب تغییرات نامطلوب و کاهش هضمپذیری برخی موادمغذی میشود. همچنین استفاده از سویههای قارچی رقیب نیز روش مطمئنی بهحساب نمیآید و خود موجب زیان اقتصادی است. لذا درحال حاضر آسانترین و اقتصادیترین روش حذف سموم قارچی و کاهش اثرات نامطلوب آنها (پس از مراقبتهای اولیه و پیشگیری از ایجاد آلودگی) استفاده از مواد جاذب میباشد. همین امر موجب شده تا بیشترین سرمایهگذاری و تحقیقات متوجه تولید جاذبهای مناسبتر و هرچه مؤثرتری شود که امروزه آنها را تحت عنوان توکسین بایندر میشناسیم.
ترکیبات جاذب طبیعی شامل آلومینوسیلیکاتها، کربن فعال، گلوکومانانها (دیوارهی مخمر) و برخی ترکیبات گیاهی میشوند. مهمترین ترکیبات جاذب مصنوعی شامل کلستیرآمین و پلیوینیل پیرولیدین(PVP) میباشند. درمیان این ترکیبات بیشترین تحقیقات بر روی آلومینوسیلیکاتها انجام شده، چراکه دارای قدرت جذب بالا، قیمت ارزانتر، دسترسی بالا، خواص فنی ویژه و اثرات تغذیهای مفید دیگری نیز میباشند.
آلومینوسیلیکاتها ترکیبات حاوی سیلیس و آلومینیوم بوده و به سه گروه شامل تکتوسیلیکاتها (سیلیکاتهای داربستی)، فیلوسیلیکاتها (سیلیکاتهای ورقهای) و سایر سیلیکاتها تقسیمبندی میشوند. فیلوسیلیکاتها خود به سه گروه فیلوسیلیکاتهای 1:1، فیلوسیلیکاتهای 2:1، و فیلوسیلیکاتهای 2:1 از نوع Inverted ribbons تقسیمبندی میشوند. فیلوسیلیکاتهای 2:1 خود شامل پنج گره هستند که یکی از این گروهها کانیهای اِسمکتایت میباشند. اسمکتایتها خود به دو گروه دیاُکتاهدرالها و تریاُکتاهدرالها تقسیم میشوند. اسمکتایتهای دیاُکتاهدرال خود به سه گروه تقسیم میشوند که یکی از این گروهها مونتموریلونیت میباشد.
هرگاه فاز اصلی (بیش از 70 درصد) یک مادهی معدنی از کانی مونتموریلونیت تشکیل شده باشد در اصطلاح عمومی به آن بنتونیت اطلاق میگردد. بهعلت پیچیدگی اصطلاحات خاکشناسی و عدم آگاهی دقیق و درنتیجه کاربرد نامهای متعدد از یک مادهی معدنی در مقالات علمیمنتشر شده در زمینهی اثرات تغذیهی مایکوتوکسینها اغلب در این مورد دچار سردرگمی میشویم. در مقالات از بررسی اثرات رسها، بنتونیت، مونتموریلونیت، آلومینوسیلیکات و HSCAS (آلومینوسیلیکات سدیمی-کلسیمیهیدراته) بر کاهش اثرات مخرب مایکوتوکسینها یاد شده است که همهی این موارد در واقع همان بنتونیت میباشد.
امروزه همه یا بخش عمدهی تمام توکسین بایندرهای معروف از بنتونیت تشکیل شده است. با این وجود بنتونیتهای مختلف دارای اثرات جذبی متفاوتی بر سموم قارچی میباشند که این امر بهعوامل متعددی شامل خلوص، منشاء، کاتیون و کانیهای همراه، انواع فرآوریهای انجام شده، نوع جیرهی مورداستفاده و سایر توکسینهای همراه بستگی دارد. بهعنوان مثال در تحقیقی که بر روی زرین بایندر و سایر بنتونیتهای تولیدی شرکت زرین خاک این انجام شد، از میان چهار نمونهی ارائه شده؛ یکی از نمونهها نتوانست آفلاتوکسین را جذب کند و سه نمونهی دیگر نیز که آفلاتوکسین را محلول کردند نیز دارای قدرت جذب متفاوتی بودند. بنابراین نمونههای بنتونیت از لحاظ خواص توکسین بایندری و سایر خواص تغذیهای میتوانند بسیار متفاوت باشند.
6- ویژگیهای یک توکسین بایندر مناسب:
الف) داشتن قیمت مناسب و اقتصادی
ب) جذب مؤثر سموم قارچی بهصورت انتخابی
پ) کاهش دسترسی سموم قارچی و کاهش فعالیت آنها
ت) کاهش بقایای سموم قارچی در بدن و بافتهای دام و طیور
ث) عدم تأثیر منفی بر عملکرد حیوان و کیفیت محصولات غذایی تولیدی
ج) داشتن نتایج مثبت قابل اثبات
چ) دارای مقادیر مشخص شدهای برای افزودن به جیره باشد
ح) نسبت به فرآیندهای متداول کارخانجات تولید خوراک مقاوم باشد
خ) نسبت به شرایط آب و هوایی و انبارداری مقاوم باشد
د) در محیط شکمبه و یا دستگاه گوارش پایدار باشد
ذ) طیف وسیعتری از سموم قارچی را پوشش دهد
ر) دسترسی به آن آسان باشد
ز) و علاوه بر داشتن اثرات توکسین بایندری، اثرات مفید دیگری نیز داشته باشد.
در انتخاب مواد مختلف بهعنوان توکسین بایندر باید به این نکته توجه داشت که هیچکدام از جاذبهای طبیعی یا مصنوعی نمیتوانند همهی انواع سموم را پوشش دهند. با اینوجود، تحقیقات نشان دادهاند که بنتونیت دارای بیشترین طیف جذبی بوده و مؤثرترین ماده در جذب آفلاتوکسینها میباشد.
مطالعات انجام شده بر روی محصولات شرکت زرین خاک قاین، شامل زرین بایندر و دیگر بنتونیتهای تولیدی این شرکت نشان داده است که زرین بایندر دارای قدرت جذب آفلاتوکسین B1 بوده و میتواند غلظت آفلاتوکسین M1 را در شیر کاهش دهد. همچنین زرین بایندر قادر است بقایایای سموم اُرگانوفسفره (مانند فوزالون و دیازینون) را در خوراک دام، طیور و آبزیان جذب نماید و از انتقال آنها به محصولات تولیدی جلوگیری نماید. از دیگر خواص اثبات شدهی زرین بایندر و دیگر بنتونیتهای این شرکت میتوان به کاهش ضریب تبدیل، کاهش تلفات، کاهش نیتروژن آمونیاکی، اثرات بافری، افزایش تولید شیر و چربی شیر و افزایش قابلیت هضم مادهی خشک و مادهی آلی در مطالعات مختلف اشاره نمود. از مهمترین خواص بنتونیت در زمینهی تولید خوراک دام و طیور افزایش کیفیت پلت و کاهش استهلاک و مصرف انرژی خطوط تولید میباشد.
(واحد تحقیق و توسعهی شرکت زرین خاک قاین)