به گزارش «سرویس دام، طیور و آبزیان» «ماکی دام - پایگاه خبری صنعت دام، طیور و آبزیان»؛ آبله گوسفند و آبله بز دو بیماری جدا از هم هستند و عامل هریک گونهای از ویروس آبله میباشد که فقط میزبان اصلی خود یعنی «گوسفند» و یا «بز» را مبتلا میکند و در میزبان دیگر بیماریزائی ندارد.
آبله گوسفند و بز بیماریهای ویروسی بسیار واگیردار در نشخوارکنندگان کوچک میباشند. این بیماریها ممکن است در نژادهای بومی در مناطق اندمیک ملایم باشند اما در حیوانات تازه وارد اغلب کشنده میباشند. زیانهای اقتصادی ناشی از بیماری در اثر کاهش تولید شیر، آسیب به کیفیت پوست و پشم و دیگر تولیدات، سقط، کاهش وزن، حساس شدن دام به عفونتهای تنفسی و هجوم حشرات و تلفات میباشد. بهبود ضایعات پوستی به آهستگی بوده و اسکار به صورت دائمی باقی میماند. در مطالعهای در هند محاسبه گردید که حدود شش سال بهبودی از یک همهگیری با تلفات حدود %49.5 طول میکشد.
آبله گوسفند و بز میتواند باعث محدود شدن تجارت و جلوگیری از توسعه صنعت دامپروری گردد و همچنین باعث جلوگیری از واردات نژادهای جدید گوسفند و بز به مناطق اندمیک شود. عامل آبله گوسفند و بز میتواند در agroterrorism استفاده شود.
عامل آبله بز و گوسفند
ویروسهای جنس capripox و خانواده Poxviridae شامل:
- ویروس آبله گوسفندی (sheeppox virus)
- ویروس آبله بزی (goatpox virus)
این خانواده بزرگترین و پیچیدهترین ویروسها هستند اسیدنوکلئیک DNA که اندازه آنها از 130-280 kbp متفاوت است. اغلب سویهها اختصاصی میزبان هستند که آبله گوسفندی عمدتاً باعث بیماری در گوسفند و آبله بزی اغلب بزها را آلوده میکند. اگرچه برخی سویهها میتوانند بیماری جدی در هر دو گونه ایجاد کنند. این دو ویروس براحتی از یکدیگر قابل تفریق نمیباشند.
این ویروسها عموماً به اتر(20%) فرمالین و کلروفرم حساس هستند اگرچه در مطالعاتی که در دهه 1940 انجام شد برخی سویهها به اتر مقاوم بودند. همچنین به هیپوکلریت سدیم، دترژنتها که شامل حلالهای چربی هستند، اسید هیدرکلریک (2% برای 15 دقیقه)، اسید سولفوریک (2% برای 15 دقیقه) و فنل حساس هستند.
حساسیت حیوان به آبله بستگی به چند عامل دارد
نژاد: برخی نژادها حساسیت بیشتری از دیگران به کاپری پاکس ویروسها دارند.
جنس: احتمالاً به علت فیزیولوژی بدن، مادهها حساسیت بیشتری از نرها دارند.
سن: حیوانات جوان از بالغین حساسترند.
شرایط مدیریتی: انگلها، سوء تغذیه، خستگی و فرسودگی کوچ باعث حساس شدن حیوان میگردند.
تراکم جمعیتی: بیماری معمولاً در نقاطی که تماس کمتری بین حیوانات وجود دارد کمتر میباشد.
اهمیت بیماری آبله بزی و آبله گوسفندی
بیماری آبله در صورت بروز در جمعیت دامی حساس خود بسیار واگیردار، شدید و غالباً کشنده (برای سنین پائینتر) میباشند، بطوریکه در بین آبله دامهای اهلی، آبله گوسفند و بز از همه خطرناکتر محسوب میگردد.
میزان واگیری بیماری در دامهای حسا س مایهکوبی نشده بسیار بالا بوده و گاهی به بیش از ٧٥درصد نیز میرسد. میزان مرگ و میر در دامهای جوان در گلههای بدون سابقه مایهکوبی منظم و مشخص بین ٥ تا ٥٠درصد متغیر بوده و خسارات اقتصادی ناشی از بیماری خصوصاً در برهها و بزغالهها قابل توجه است بطوریکه تلفات در برههای زیر ٤ ماه تا ١٠٠ درصد نیز میرسد.
انتشار و راه دخول ویروس آبله
انتشار بیماری بوسیله طاولهای خشکیده حاوی ویروس عامل بیماری صورت میگیرد که با گرد وغبار مخلوط شده ودر شرایط خشک مدتها حاد باقی میمانند، که میتوانند آغل و چراگاه، جاده، و وسائل دامداری را آلوده کرده وتا محدوده ای نیز بوسیله باد انتقال یابند. نقل وانتقال دام آلوده ونیز پشم و پوست حیوان آلوده میتواند منشأ واگیری و گسترش بیماری باشد.
دستگاه تنفس عادیترین راه دخول ویروس آبله میباشد. خراشهای پوستی و نیش کنهها نیز میتوانند راه دخول ویروس باشند.
بیشتر بدانیم:
واکسن آبله بزی و گوسفندی TC
بیماری آبله در دام (بخش اول)
بیماری آبله در اسب
سیر بیماری آبله و نشانیهای آن
چهار مرحله مشخص در سیر بیماری وجود دارد که از این قراراند:
مرحله اول:
بروز تب که پس از طی دوره کمون (٦ تا ١٤ روز بسته به حدت بیماری) عارض میگردد، پوست حیوان داغ و دمای بدن تا 42 درجه سانتیگراد بالا میرود، دام کسل و بیاشتهاست و از گله عقب میماند.
مرحله دوم:
بروز نشانیهای پوستی، به فاصله ٣ تا ٤ روز پس از بروز تب عارض میگردد، لکههای قرمز تیره رنگی به قطر یک عدس تا یک سانتیمتر، ابتدا در نواحی کم موی بدن (کشاله ران، زیربغل، روی پستانها، زیر دم، اطراف چشمها و پوزه) ظاهر گردیده که پس از ٢٤ ساعت برجسته و به تدریج نوکدار میشوند که در این زمان لمس آنها با دست فقط برجسته و ضخیم شدن پوست را نشان میدهد و اصلاً شبیه طاول نیست. سپس این برجستگیها سراسر بدن را فرا میگیرند که طی آن دمای بدن پائین آمده و تب فروکش میکند. این دانهها (ندولها) ممکن است بر روی مخاطات چشم، بینی، دهان و مجاری تنفسی، گوارش ومجاری تناسلی نیز بوجود آمده و ضمن اختلال در کار دستگاههای مربوطه جراحات احشائی و گاهی سقط را ایجاد کنند.
مرحله سوم:
طاولی شدن و ترشح، که دانههای آبله (ندولها) تغییر شکل یافته و با جمع شدن مایع در آنها به طاول (پاپول) تبدیل میشوند و سپس میترکند و مایع آبله از آنها خارج میشود وبا گرد و خاک و بقایای بافت پوست مخلوط و خشک شده و دلمههای آبله را تشکیل میدهند که سطح جراحات را میپوشاند که این مرحله ٤ تا ٥ روز طول میکشد.
مرحله چهارم:
خشک شدن، که دلمهها پس از تشکیل به تدریج خشک و از پوست جدا شده و به زمین میافتد و در روی پوست گودی کوچکی در جای آن باقی میماند که این مرحله از نظر انتقال بیماری و پخش آلودگی اهمیت خاصی دارد.
شدت و اشکال بروز بیماری آبله
فرمهای خفیف، حاد، و فوق حاد بیماری وجود دارند، که سیر بیماری بسته به شکل آن تا حدودی متغیر است. در کشورهایی که بیماری بومی است سیر بیماری حدود ٢٠ تا ٣٠ روز طول میکشد.
در اشکال عادی بیماری ابتدا تعدادی از گوسفندان مبتلا میشوند و کلیه مراحل بیماری را طی میکنند و پس از آنها عده دیگری مبتلا میشوند و به همین منوال بیماری در گله تداوم پیدامیکند تا وقتیکه کلیه دامهای حساس علایم و سیر بیماری را سپری نمایند.
در اشکال غیرعادی در اثر دخالت باکتریها عدهای با جراحات چرکی ناشی از عفونت ثانویه تلف میشوند و عدهای دیگر که مقاومت میکنند بسیار لاغر و فرسوده میشوند.
در فرم گوارشی آبله، اسهال همواره وجود دارد، اگر جراحات و طاولها بر روی چشم ایجاد شوند منجر به ناسوری قرنیه و ورم چرکی چشم خواهد شد، بر روی مفاصل نیز شقاق و یا اورام چرکی مفاصل تولید میشود. گاهی شکل ریوی ویا حتی عصبی با عفونت پردههای مغزی نخاعی بروز میکند. سقط جنین میشهای آبستن یکی از ضایعات عمده بیماری میباشد.
آثار کالبدگشایی
در اشکال وخیم بیماری جراحات آبله تا دهان، حلق، مخاطات بینی و چشم، حنجره، نای وانشعابات آن گسترش مییابد و ممکن است تا شیردان ورودهها نیز پیشرفت داشته باشد. ازدیاد یاختههای اپیتلیال، لزیونها ودلمههای روی آنها نیز وجود دارد. جراحات ریوی همواره موجوداند، در بافت ریه اضافه بر پرخونی، کانونهای کبدی شده دانههای آبله زیاد دیده میشود، تورم غدد لنفی توأم با ازدیاد منوسیتها و ماکروفاژها دیده میشود.
علاوه بر بثورات پوستی، در هنگام پوستکنی در زیر جلد نیز بثورات زبرجلدی به وضوح دیده میشود. ترشحات صفاقی و ورم روده و معده، استحاله بافت کبد و کلیه غالبا وجود دارد.
تشخیص آبله بزی و گوسفندی
در اغلب موارد تشخیص بیماری در سطح گله از روی نشانیها بالینی مشکل نیست. سیر بیماری سیمای مشخص خود را دارد. اگرچه ممکن است این بیماری با اکتیمای واگیر و تب برفکی و بیماریPPR اشتباه شود که با توجه به نشانیها و سیر بیماری و اثار کالبدگشایی تمایز آنها ممکن است. گاهی نیز ممکن است کمپلکسی از دو یا سه بیماری وجود داشته باشد که تفکیک آنها از یکدیگر و تأیید تشخیص با آزمایش امکانپذیر است.
تهیه و ارسال نمونههای مرضی جهت تشخیص
در دام زنده از مایع و لنف درون طاولها ونیز اپیتلیوم جدار طاول به عنوان نمونه ویرولوژی برداشت نموده و در داخل لوله استریل محتوی تامپون مخصوص نمونهبرداری آبله و یا در موارد اضطراری در سرم فیزیولوژی ودر کنار یخ برای آزمایشگاه ارسال گردد، همچنین بیوپسی از ضایعات پوستی و قراردادن آنها در محلول %١٠ فرمالین به عنوان نمونه هیستوپاتولوزی و ارسال آن به همراه نمونه ویرولوژی الزامی است.
در کالبدگشایی میتوان از ضایعات پوست، دهان، حلق، حنجره، ریه مبتلا و مجاری تنفسی و غدد لنفی نمونهبرداری کرده و از آنها در ظروف محتوی سرم فیزیزلوژی در کنار یخ برای آزمایشات ویروسشناسی و در ظروف محتوی فرمالین ١٠ % برای آزمایش هیستوپاتولوژی ارسال نمود.
تشخیص تفریقی بیماری آبله
تاریخچه حیوانات درگیر، مکان جغرافیائی و ترکیب علائم بیماری میتواند به تشخیص تفریقی از دیگر بیماریها کمک کند که تفریق از بیماریهای ذیل صورت میگیرد:
- اکتیمای واگیر
- زبان آبی
- طاعون نشخوارکنندگان کوچک
- درماتوفیلوزیس و استرپتوتریکوزیس
- کچلی (mange) مثل جرب پزروپتیک و sheep scab
- حسیاسیت به نور
- ذاتالریه انگلی
- ضایعات ناشی از گزش حشرات
- لنفادنیت کازئوس
اقدامات بهداشتی ودرمانی لازم در مواجهه با بروز بیماری آبله
- به علت ویروسی بودن عامل بیماری درمان اختصاصی برای آن وجود ندارد و تلقیح واکسن هم به دام بیمار نمیتواند اثری داشته باشد، مگر اینکه دام هنوز مبتلا نشده باشد و واکسن بتواند ایمنی را در بدن دام برعلیه بیماری ایجاد کند.
- در هنگام مواجه شدن با بروز بیماری در اولین اقدام باید دامهای سالم را از دامهای مبتلا جدا کرده و به آنها واکسن تلقیح نمایند و در مکانی جدا از دامهای بیمار، آنها را نگهداری وتحت مراقبت قرار دهند.
- در اطراف کانون بیماری و تا شعاع مناسبی که ا مکان انتقال بیماری وجود دارد، دامها حساس را واکسینه کنند و با اعلام وضعیت قرنطینهای برای دامها، از هرگونه نقل وانتقال دام و مواد مربوط ویا در ارتباط با دام ممانعت به عمل آورند.
- رفت و آمد افراد به محل دامهای بیمار باید تحت نظر بوده و رعایت ظوابط بهداشتی صورت گیرد.
-دامهای تلف شده باید به طور بهداشتی دفن و یا سوزانیده و معدوم گردند و آثار و آلودگیهای بجا مانده از آنها نیز ضدعفونی ویا سوزانیده شوند.
- دامهای بیمار نیز در فضایی مجزا و محصور نگهداری و تحت مراقبت و درمان قرار گیرند.
- در تغذیه آنها از علوفه تازه و کنسانتره نرم استفاده کنند.
- ضدعفونی زخمها و تجویز آنتیبیوتیک به منظور پیشگیری از عفونتهای ثانوی در بهبودی سپری شدن دوره بیماری مؤثر میباشد، تجویز ویتامینها به منظور تقویت بنیه بیمار و در موارد تشدید درد استفاده از مسکنها میتواند مفید باشد.
- در مناطق آلوده و دارای سابقه بروز بیماری به مدت سه سال باید به طور سالانه دامهای حساس تحت پوشش واکسیناسیون آبله قرار گیرند و از آنجا که ایمنیت حاصله در مادر نمیتواند از طریق جفت به جنین منتقل شود، نوزادان دامهای واکسینه شده در منطق آلوده میتوانند قویاً در معرض آلودگی میباشند! و از این نظر بر انجام واکسیناسیون در ماههای اول آبستنی و تغذیه نوزاد از آغوز مادران ایمن در بیست وچهار ساعت اول تولد بسیار تأکید میگردد.
واکسیناسیون ایمنیت خوبی در مقابل بیماری ایجاد میکند.
درمان بیماری آبله در بز و گوسفند
درمان اختصاصی برای آبله گوسفند وبز وجود ندارد. پمادهای ضدعفونیکننده میتوانند برای جلوگیری از عفونتهای ثانویه برای زخمها استفاده شوند. پروتوکل درمانی زیر توصیه میشود:
1- پنیسیلین جی پروکائین با دوز 10/000 تا 50/000 واحد به ازای هر کیلوگرم وزن بدن.
2- استفاده از ضدالتهاب غیراستروییدی با دوز 1.1 تا 2.2 میلی گرم به ازای هرکیلوگرم وزن بدن.
منبع: نصر فریمان